به گزارش ایرانگرد نیوز، زمانی سوله پرورش قارچی در فرهنگسرای اندیشه وجود داشت که گروهی جوان و متشکل از جوانان علاقهمند به بازیگری با حمایت حمید پورآذری که از کارگردانی و کار در سالنهای زنگار زده و ایستادن در صف اجرای نمایش در تئاتر شهر خسته شده بود، تبدیل به دانشگاهی شد که سرنوشت چهرهها جوان محلات جنوبی تهران را تغییر داد. در آن روزها سوله پرورش قارچ تبدیل به سالن پرورش جوانان علاقهمند به بازیگری شد و نتیجه این پرورش نمایشهای “ادیپ” و “دایره گچی” بود. استاد سمندریان بعد از دیدن نمایش “ادیپ” گفته بود: جوانانی در تئاتر فعالیت میکنند که راه تازهای باز کرده و به شکلی دیگر به این هنر نگاه میکنند و انسان را تحت تأثیر خود و کارشان قرار میدهند.
بعدها پارکینگ طبقاتی دانشگاه صنعتی امیرکبیر فضایی شد تا حمید پورآذری و جوانان مستعد و پرشور گروهاش “دور دو فرمان” را تجربه کنند. تجربهای که از خیابان بهرامی در ضلع جنوبی مجموعه تئاتر شهر و سوار شدن مخاطبان به یک مینیبوس شروع میشد و لحظات نابی را برای مخاطب و تماشاگراناش رقم میزد.
اما “دور دو فرمان” بر خلاف آنچه تصور میشد آخرین تجربه حمید پورآذری و گروه جوان بازیگریاش شد زیرا تجربه جدید گروه در یک سالن سینمای متروکه به سرانجام نرسید. بعد از وقفهای چند ساله جشنواره تئاتر شهر بهانهای شد برای شکلگیری تجربهای جدید از حمید پورآذری با جوانانی که شرکت کننده در کارگاه “بازیگری و بداههپردازی” بودند. حاصل دستاورد دو هفته برگزاری این کارگاه نمایش “خانهای روی آب” شد تا در فرهنگسرای اندیشه اجرا شود.
تصور اینکه سوله پرورش قارچ فرهنگسرای بهمن چگونه تبدیل به مکانی برای اجرای دو اثر محیطی منحصر به فرد شده بود، باعث میشد مسایل مختلفی در خصوص تجربه جدید پورآذری در فضای فرهنگسرای اندیشه به ذهن خطور کند. البته تجربه در فضای فرهنگسرا برای پورآذری نیز تجربهای جدید است زیرا به گفته پورآذری هر روز تمرین و اجرای بخشهای مختلف فضا توسط گروه کشف میشود و گروه به داشتههای خود در این مکان جدید پی میبرد.
وقتی به سراغ فرهنگسرای اندیشه میرویم با اتمسفری مواجه میشویم که ناآشنا نیست؛ جوانانی که پرشور در طبقه دوم فرهنگسرا در حال آمادهسازی مکان برای اجرای “خانهای روی آب” هستند. جوانانی که عاشقانه و با شور و هیجان وسایل صحنههای مختلف را آماده میکنند و گاهی به سراغ حمید پورآذری میروند که در یکی از سالنهای فرهنگسرا که اختصاص به اجرای نمایش دارد، با برخی از عوامل صحبت میکند.
وقتی به سمت پورآذری میرویم با تصویری آشنا مواجه میشویم؛ این تصویر را در “ادیپ”، “دایره گچی” و “دور دو فرمان” دیده بودیم. حتی کمی دورتر در نمایش “حسینقلی؛ مردی که لب نداشت” که با کودکان کار افغان در تالار کوچک مولوی تمرین و اجرا شد، با این تصویر مواجه شده بودیم. این تصویر، تصویر جوانانی بود که به کارگردان خود ایمان و باور داشتند و کارگردانی که با عشق و علاقه چشماندازهای جدیدی را برای سرنوشت و زندگی جوانان پیرامون خود ایجاد کرده بود.
هیچگاه از حمید پورآذری نمیپرسیم که آیا از سوی نهاد یا ارگانی برای تمرین و تولید “خانهای روی آب” حمایت شده است یا نه چون به این گفته باور داریم که “چو دانی و پرسی سؤالت خطاست”.
“بچههای هر کدام با پول تو جیبیهای خود برای تهیه وسایل مورد نیاز کار کمک کردهاند و هیچ کدام هم دستمزدی را از اجرای “خانهای روی آب” دریافت نمیکنیم. تنها فروش بلیت 7 هزار تومانی درآمد این اجرا است که از طریق آن پولی که هر کدام از بچههای برای اجرای نمایش خرج کردهاند را پس میدهیم”. اینها جملاتی هستند که پورآذری درباره چگونگی تأمین هزینههای تولید نمایش “خانهای روی آب” میگوید.
پورآذری تنها کارگردان تئاتر ایران است که گروهی متشکل از چند صد جوان علاقهمند و مستعد بازیگری و تئاتر دارد که همه آنها را با عشقی که به تئاتر و انسان دارد به تئاتر علاقهمند کرده است. وقتی از او بپرسید چند نفر جوان در گروه خود داری با کمی تأمل و به شکلی که از عددی که به زبان میآورد مطمئن نیست، میگوید: باید 300 نفر بشوند حداقل.
مهدی آشنا که قرار است عکسهای تجربه جدید پورآذری و گروهاش را در اختیار ما بگذارد، از کارگردان میخواهد که در فضای بیرون از سالن به همراه اعضای نمایش “خانهای روی آب” عکس دست جمعی بگیرند. در کمتر از چند دقیقه و با هیاهو و شیطنتی که هر کدام از اعضای گروه دارند جمعیتی بالغ بر 50 نفر در پیرامون حمید پورآذری عکسی دسته جمعی میگیرند. اما تلاش برای گرفتن عکسهای پرتره و تک نفره از پورآذری، تلاشی بیهوده است چون هر کدام از بازیگران نمایش با شیطنت خود را در قاب دوربین عکاسی در کنار پورآذری قرار میدهند و عکسها باز هم گروهی میشود.
در تمرینهای نمایش و اجرای اولیهای که از “خانهای روی آب” میبینم با فضایی تلخ و سنگین مواجه میشویم، فضایی که به گونهای ما را یاد فضای نمایش “دور دو فرمان” میاندازد. پورآذری معتقد است هنرمند از شرایط پیرامون جامعه خود تأثیر میپذیرد و اثر خود را شکل میدهد به همین خاطر کارهای چند سال اخیر او به نوعی تابع چنین فضایی هستند. البته در جایی میگوید که دلاش خیلی برای اجرای نمایشی طنز نظیر “غلتشنها” که سال 87 در تئاتر شهر اجرا کرد، تنگ شده است.
اما بعد از لحظهای درنگ پاسخی به خودش میدهد که اینگونه است: درست است که بعضی وقتها به خودم میگویم خیلی نگاهام تلخ شده است اما نمیتوانم به ظاهر به سراغ اثری طنز بروم چون از سال 87 تا به حال چنین احساسی از پیرامون خود دریافت نکردهام.
فضای “خانهای روی آب” گویای کشته شدن زنی یا مردی یا تعدادی انسان است و گاهی مخاطب خود را به مکانهای مختلف بخصوص قبرستان میبرد؛ قبرستانی مجازی در فرهنگسرای اندیشه که با فضاسازی و بازیهای تأثیرگذار بازیگران جوان نمایش مخاطب را غافلگیر میکند.
پورآذری هنوز در تلاش است از فضاهای مختلف فرهنگسرای اندیشه برای نمایش خود استفاده کند به همین خاطر به همراه برخی از بازیگران نمایش صحنههایی را در فضایی جدید اتود میزنند.
در بین اعضای جدید نمایش “خانهای روی آب” چهرههایی آشنا از کارهای قبلی حمید پورآذری هم به چشم میخورند که در کار جدید رابط میان کارگردان و بازیگران جدید گروه هستند و در انتقال درست تجربیات و خواستههای کارگردان به بازیگران جوان کمک میکنند. پورآذری از این تجربه جدید در تولید کار راضی است و آن را برای خود و گروهاش تجربهای جدید میداند.
هر کدام از بازیگران نمایش صحنههای مورد نیاز خود را تمرین میکنند و هر کدام چراغ قوههایی را در دست دارند که متوجه میشویم نور اجرای نمایش از طریق همین چراغ قوهها تأمین میشود. سه جوان در پشتبام فرهنگسرا صحنهای را در مقابل کارگردان تمرین میکنند، دختری با قلممو روی بوم سیاهی رنگ سفید میکشد، دو بازیگر در مقابل هم در یکی از سالنهای فرهنگسرا دیالوگهای خود را مرور میکنند و …
یکی از بازیگران نمایش با دو عصایی که به همراه دارد به گروه میپیوندد و مشخص است که از ناحیه پا آسیب دیده است اما این آسیب دیدگی مانعی برای حضورش در نمایش “خانهای روی آب” نیست. انرژی و علاقهای این جوانان علاقهمند حال و هوای خاصی را به فرهنگسرای اندیشه داده است. حال و هوایی که این روزها کمتر در سالنهای تئاتری شاهد آن هستیم زیرا بسیاری از هنرمندان و گروهها عادت به تولید و اجرای نمایش کردهاند و هیجانی برای اجرای یک اثر جدید در آنها دیده نمیشود.
پورآذری و گروهاش مدام با هم گفتگو میکنند تا راههای برقراری ارتباط بیشتر با مخاطب در نمایش “خانهای روی آب” را پیدا کنند؛ راههایی که طی آن مخاطب وارد بازی شود و در نمایش منفعل نباشد. با تاریک شدن هوا و نزدیک شدن عقربههای ساعت به بیست و سی دقیقه که زمان آغاز اجرای نمایش است، بازیگران در فضاها و مکانهای از قبل تعیین شده فرهنگسرای اندیشه قرار میگیرند. پایان فعالیتهای روزمره فرهنگسرای اندیشه تازه آغاز ساختن خانهای روی آب است که تنها با عشق و انرژی حمید پورآذری و حدود 50 جوان مستعد و علاقهمند به تئاتر ساخته میشود.
خانهای که رویای بازیگری جوانانی علاقهمند به تئاتر و بازیگری را محقق کرده است و نتیجه تلاشی خالصانه و عاشقانه است که برای عبور از روزمرهگی روزانه تئاتر شکل گرفته و بنا شده است.
نمایش “خانهای روی آب” از سهشنبه 22 مردادماه اجرای خود را آغاز کرده و تا پایان هفته جاری ادامه دارد.