بزرگترهای سینمای کودک در نشست مهر/ فیلم های دهه شصتی پدرو مادر را همراه کودک به سینما می کشاند

ایرانگرد نیوز: نقطه آغاز شکل‌گیری سینمای کودک و نوجوان ایران بعد از انقلاب اسلامی را می‌توان دهه شصت دانست و اواسط دهه هفتاد هم این سینما به اوج رسید.

 

فیلم های سینمایی چون “گلنار”، “دزد عروسک ها”، “شهر موش ها” و … از جمله آثاری هستند که در آن سال‌ها ساخته شد و همچنان جذابیت هایی برای مخاطبان سینمای ایران دارد. سینمای کودک و نوجوان ما نه تنها برای مخاطب کودک و نوجوان بلکه برای بزرگسالانی که در دهه شصت و هفتاد کودکان خود را برای دیدن این فیلم‌ها به سینما می بردند نیز بسیار جذاب بود. در شرایط اجتماعی دهه 70 که کشور درگیر جنگ 8 ساله نیز بود، سینمای کودک و نوجوان با شادی و هیجانی که در خود داشت یکی از بهترین روش‌ها برای تزریق امید و شادی به جامعه بود.

 

اما این نوع سینما تنها برای مخاطب داخلی جذابیت نداشت بلکه بعد از انقلاب اسلامی، سینمای ایران ابتدا با سینمای کودک و نوجوان به دنیا معرفی شد. هرچند سینمای کودک و نوجوان در این دو دهه با قدرت به سمت جلو پیش می رفت اما ناگهان از حرکت ایستاد و دیگر تولیدات قابل توجهی در سینمای ایران ساخته نشد. آن تعداد آثار هم که بعدها به عنوان سینمای کودک و نوجوان ساخته می‌شد به جای افزایش جذابیت، هیجان و شادی برای جذب کودک، نتوانست آنها را جذب کند و به مرور سینمای کودک از دیگر رسانه‌ها جا ماند.

 

هرچند سینمای کودک و نوجوان و نقش تربیتی آن در جامعه از اهمیت بسیاری برخوردار است، اما این گونه سینمایی در جامعه امروز ما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. طی سال های گذشته، سینمای کودک و نوجوان در حوزه تولید، اکران و حتی در حضورهای جشنواره ای داخلی در کما به سر می برد. برای بیرون آمدن سینمای کودک و نوجوان از چنین وضعیتی پیش و بیش از هر چیز نیازمند آسیب‌شناسی در این زمینه هستیم. همین مسئله سبب شد با نزدیک شدن به جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان، جلساتی کارشناسی در رابطه با تولید و اکران در سینمای کودک و نوجوان را در خبرگزاری مهر برگزار کنیم.

 

اولین نشست از سری نشست های بررسی معضلات تولید و اکران فیلم کودک و نوجوان در کشور، با حضور جعفر گودرزی مدیر اجرایی جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان، عزت‌الله علیزاده معاون تولید و بازرگانی بنیاد فارابی، هارون یشایایی تهیه‌کننده پیشکسوت سینما، سیروس حسن‌پور کارگردان سینمای کودک و نوجوان و مسعود اطیابی تهیه‌کننده و کارگردان سینما برگزار شد.

 

بخش اول این نشست درباره وضعیت تولید و اکران سینمای کودک است. سینماگران حاضر در این جلسه بیش از هر چیز معتقدند دولت باید از نقش سرمایه‌گذار در سینما فاصله گرفته و بیشتر نقش حمایتی برای تولید در سینما داشته باشد.

 

با ما در این نشست همراه می‌شوید:

 

*مسئله سینمای کودک و نوجوان با تمام اهمیتی که برای یک جامعه دارد در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. فیلم هایی که در این گونه سینمایی تولید می‌شود مجال کمتری نسبت به دیگر فیلم ها برای اکران در سینما دارند. وقتی هم پای دلایل این اتفاق در میان باشد گاه این مشکلات و کمبودها به بخش دولتی و گاه به بخش خصوصی نسبت داده می‌شود. به نظر شما مقصر اصلی برای شرایطی که امروز سینمای کودک درگیر آن است، چیست؟

 

جعفر گودرزی: طی دو سال اخیر که احمد میرعلایی به عنوان دبیر جشنواره بین المللی کودک و نوجوان انتخاب شده است به این نتیجه رسیدیم تنها عامل رونق سینمای کودک در سینمای ایران برگزاری همین جشنواره بوده است.

 

تنها دغدغه مسئولان برگزاری جشنواره کودک حمایت از سینماگرانی است که در حوزه سینمای کودک و نوجوان فعالیت می کنند. علاوه بر آن بنیاد سینمایی فارابی تمام تلاش خود را کرده تا از ظرفیت های موجود در سینمای کودک نهایت استفاده را داشته باشیم که خوشخبتانه این همکاری اتفاق افتاد. ما هرکاری که توانستیم در زمینه تولید انجام دادیم، اما مسئله مهم در زمینه سینمای کودک در کنار تولید، اکران است که باید مورد بررسی قرار گیرد. بنیاد فارابی تنها باید از تولید حمایت کند اما در بخش اکران دست ما بسته بوده و نتوانستیم از ظرفیت اکران سینمای کودک استفاده کنیم.

 

هارون یشایایی: شما به عنوان نماینده بخش دولتی در سینمای کودک و نوجوان زمانی که مسئله اکران را بیان می کنید باید مشخص کنید که منظور شما از اکران یعنی نمایش یک فیلم یا فروش در گیشه سینما.

 

گودرزی: منظور بنیاد سینمایی فارابی از اکران این نیست که فیلم فروش داشته باشد بلکه باید شرایط دیده شدن برای فیلم فراهم شود. به عنوان مثال فارابی فیلمی را در رابطه با کودک و نوجوان می سازد که چه از نظر فیلمنامه، کارگردانی و بازیگری فیلم خوبی به شمار می رود اما شرایط برای دیده شدن آن در سینماها فراهم نشده و این فیلم مهجور واقع می شود. یکی از مشکلات در چرخه اکران فیلم در سینمای کودک این است که  معمولا سالنی برای اکران این دسته از فیلم ها در نظر گرفته نمی شود و این مسئله تیشه به ریشه سینمای کودک می زند، به همین دلیل بنیاد فارابی به دنبال راه حلی است که سینمای کودک دیده شود.

 

 

*آقای یشایایی نظر شما به عنوان یک تهیه‌کننده در بخش خصوصی درباره وضعیت اکران در سینمای کودک و نوجوان چیست؟

 

یشایایی: در حال حاضر اکران و بهره‌برداری از گیشه در سینمای بزرگسال هم تقریبا شکست‌خورده است. اگر فروش یک فیلم در تهران را یک میلیارد در نظر بگیریم و این رقم را بر 6 هزار تومان که قیمت یک بلیت سینما است، تقسیم کنیم عدد قابل توجهی در مقایسه با جمعیت تهران به دست نمی آید. معضل اکران مسئله ای است که برای کل سینمای ایران و در تمام گونه ها وجود دارد ولی این مشکل برای سینمای کودک از اهمیت بیشتری برخوردار است.

 

در رابطه با سینمای کودک و نوجوان باید بگویم که دو نوع فیلم در این سینما وجود دارد؛ دسته اول فیلم‌هایی است که تنها کودک و نوجوان را نصیحت می‌کند که این آثار فایده چندانی برای تربیت کودک ندارد. دوم فیلم هایی که هم برای کودک و هم برای والدین جذابیت داشته باشد. به عنوان مثال در گذشته فیلم هایی داشتیم که برای کودک ساخته می شد اما مورد استقبال پدر و مادرها نیز بود. ویژگی چنین فیلم هایی این بود که پدر و مادر به همراه کودکان خود برای دیدن یک فیلم به سینما می رفتند. برای نمونه می‌توان به فیلم “مدرسه موش‌ها” اشاره کرد که کودکان پدر و مادر خود را مجبور می کردند تا برای تماشای این فیلم به سینما بروند ولی به هر حال والدین هم از دیدن این آثار لذت می‌بردند. متاسفانه سال‌ها است که دیگر از این نوع فیلم ها در کشور ساخته نمی‌شود.

 

من نزدیک به 20 سال به عنوان یک مسئول تربیتی ارتباط مستقیمی با کودکان و نوجوانان دارم و با تجربه این سال ها به این نتیجه رسیدم که سینمای کودک و نوجوان را باید شناخت، دوم اینکه معمولا بزرگترها به موضوعاتی در یک فیلم می خندند که کودکان نمی خندند و گاه کودکان به مسائلی می خندند که بزرگترها به آن نمی خندند.

 

سینمای موفق در شرایط فعلی، سینمایی است که پدر و مادر فرزندان خود را به سینما ببرند و از آن لدت ببرند. من اسم این سینما را “سینمای خانوادگی” می‌‌گذارم. البته مدارس کشور معمولا دانش‌آموزان خود را برای تماشای فیلم به سینما می آورند که این روش چندان موفق نبود. برای موفقیت سینمای کودک، فیلمسازان ما باید به سمت این تفکر بروند که کودکان ما با پدر و مادر خود به سینما بروند و این به آن معنا است که فیلمی ساخته شود که هم برای کودک و نوجوان و هم برای پدر و مادر جذابیت داشته باشد.

 

*در شرایط فعلی که سینمای کودک و نوجوان ایران حریفانی چون سینمای هالیوود، تلویزیون و بازی های رایانه ای را دارد چگونه می توان کودکان را به سینمای کودک و نوجوان جذب کرد؟

 

یشایایی: سینمای کودک به طور مستقل به هیچ‌وجه حریف تلویزیون یا هر رسانه دیگری که کودکان امروز درگیر آن هستند، نمی‌شود. البته این مسئله تنها مختص ایران نبوده و در تمام دنیا چنین مسئله ای وجود دارد. تلویزیون با تنوع برنامه های خود فرصت بیشتری را برای جذب کودک و نوجوان دارد. فیلم‌هایی که این روزها برای کودک و نوجوان ساخته می شود هیچ جذابیتی برای بزرگسالان ندارد. باید نشانه های جذابیت فیلم برای کودک و نوجوان را شناخت و نمی توان تنها فیلم های تربیتی را برای کودک و نوجوان بسازیم و انتظار داشته باشیم که این فیلم برای بچه ها جذاب باشد. اگر سینمای کودک قرار است از این بن‌بست خارج شود باید فیلم هایی را بسازد که برای بزرگسالان نیز جذابیت داشته باشد.

 

گودرزی: در چنین شرایطی که کودکان و نوجوانان بهترین فیلم های روز دنیا را از طرق مختلف می بینند، سخت است بدون آن که دنیای این کودکان و نیازهای جدید آنها را بشناسیم یک فیلم جذاب بسازیم. به نظر من سینمای کودک و نوجوان باید سینمای خانواده باشد تا خانواده را به سمت سینما بکشاند و اگر سینمای کودک و نوجوان از این طریق رشد پیدا کند، بی شک سینمای بزرگسالان نیز رشد پیدا خواهد کرد.

 

سینمای ایران بعد از انقلاب با سینمای کودک و نوجوان معرفی شد. متاسفانه چنین موفقیتی از یاد ما رفته و از سینمای کودک غافل شدیم. از نظر من اگر به سینمای کودک و نوجوان توجه کنیم، همدلی و نشاط در سینما بیشتر خواهد شد.

 

یشایایی: من روی کلمه سینمای خانواده و نظرات آقای گودرزی تاکید می‌کنم و معتقدم سینمای ما باید به جایی برسد که سینمای خانواده تبدیل به سینمای مفرح شود. باید سینمایی باشد که خانواده به قصد تفریح و نه به قصد لودگی به سینما بروند. متاسفانه پرفروش ترین فیلم های سینمای ایران طی چند سال اخیر فیلم هایی هستند که محدوده منطقی، درست و عرف الفاظی را که در سینما رعایت می‌شد، شکسته و به راحتی هر لفظی را که می خواهند در فیلم بیان می‌کنند. حتی آرایش زنان در برخی از فیلم ها به گونه ای است که اگر همین آرایش را برای فیلم دیگری در نظر گرفت فیلم توقیف می شود. سینمای خانواده یک اسم هوشیارانه است و باید به سمت چنین سینمایی برویم.

 

*آقای حسن پور شما به عنوان یکی از کارگردانان سینمای ایران که تنها در بخش کودک و نوجوان فیلم ساخته است، در این رابطه چه نظری دارید؟

 

 

سیروس حسن پور: دو مسئله در حوزه تولید و اکران در سینمای کودک و نوجوان وجود دارد. این دو مسئله هر دو در دل هم قرار دارد و در نهایت به رضایت مخاطب برمی گردد. اما قبل از هرچیز باید به سر منشاء این تولید توجه کرد. باید قبل از هرچیز به مسئله جامعه بپردازیم و بدانیم که طی این سال‌ها چه بر سر جامعه ما آمده است و چرا ناگهان تولید سینمای کودک و نوجوان به فراموشی سپرده شد و اصلا چرا بچه ها فراموش شده‌اند. متاسفانه نگاه کلان این روزهای جامعه ما به سمت دیگری رفته و کودک و نوجوان فراموش شده است. زمانی قرار بود که در برنامه های کلان کشور، قشر کودک و نوجوان ما مورد توجه قرار گرفته و فضای اخلاقی مناسبی برای این قشر فراهم شود، درست مانند بسیاری از نقاط دنیا که شعارهای اخلاقی نمی دهند اما فضای اخلاقی مناسبی را برای کودک و نوجوان خود فراهم می کنند.

 

ما علیرغم تمام شعارهای اخلاقی‌ای که در جامعه می دهیم، سال ها است دچار بی اخلاقی و بی‌تفاوتی قشر بزرگسال نسبت به قشر کودک شده‌ایم. این مشکل برای پارسال یا چند سال اخیر نیست، بلکه بیش از یک دهه است که جامعه ما دچار این اتفاق است و در آخرِ این بی تفاوتی به یک شرایطی رسیده‌ایم که جامعه و در کنار آن سینمای ما شبیه یک زمین خشک ترک خورده و بدون جذابیت است.

 

*متولیان تربیت در حوزه کودک و نوجوان از جمله آموزش و پرورش تا چه اندازه در روند پیش آمده برای سینمای کودک و نوجوان تاثیر داشتند؟

 

حسن‌پور: این نظرات من بیشتر در رابطه با نوع نگاه است نه فرد. باید بدانیم که چه اتفاقاتی افتاد که وضعیت فعلی اجتماعی ما شکل گرفت. آیا به دلیل سیاست گذاری های غلط در جامعه صورت گرفت یا هر دلیل دیگر. اما نباید فراموش کرد که جامعه ما در دهه 60 تا 70 از یک طراوت و شادی متفاوتی برخوردار بود و بچه های ما نیز حالشان خوب بود. این طراوت از خانواده به کودک و نوجوان منتقل می شد و در کنار آن به محصولات فرهنگی و هنری از جمله سینما و بخشی هم به آموزش و پرورش منتقل شد.

 

آموزش و پرورش ما نیز این روزها دچار یک سردرگمی شده است، این مسئله سبب شده که دیگر هیچ کس صدای هیچ کس را نمی شنود و متولیان سینمای کودک و نوجوان بدون اینکه با هم ارتباط داشته باشند در رابطه با سینما تصمیم می گیرند. در کنار این مسائل در هنگام تولید فیلم، بحث بودجه، سلایق افراد و … پیش می آید و این نشان می دهد مهندسی درستی برای سینمای کودک و نوجوان وجود ندارد. باید اول به این مسائل توجه کرد تا بعد از آن مشخص شود که برای کودک و نوجوان کدام مسائل باید مورد توجه قرار گیرد و چه موضوعاتی مورد توجه و نیاز کودکان است.

 

مطلب بعدی این است که سال ها است که ما با مشکلات سینمای کودک و نوجوان کنار آمده و پای آن ایستاده ایم. به عنوان مثال من فعلا توانایی ساخت فیلم برای بزرگسال را در خودم نمی‌بینم، چرا که روحیه من روحیه سینمای کودک و نوجوان است، بنابراین از این راه می خواهم جلو بیایم. به همین دلیل برای ساخت یک فیلم سینمایی مانند “مروارید” 5 سال پافشاری کردم و چه کسی جواب این 5 سال ایستادگی من را خواهد داد. خیلی از دوستان سینماگر بودند که در شرایط من قرار داشتند و برای حل مشکل خود دست به کارهای زیادی زدند و سراغ گونه‌های دیگری از سینما رفتند که آنها را به نقد نمی‌کشم چرا که جامعه ما دلیل بروز چنین مشکلاتی است.

 

 

*اشاره کردید که جامعه ما از یک جایی به بعد نسبت به قشر کودک و نوجوان کم اهمیت برخورد کرد در حالی که خیلی‌ها می‌گویند الان روزگار بچه‌سالاری است. همچنین در صحبت‌های خود اشاره کردید که جامعه ما در دهه 60 تا 70 شاداب بود. از نظر من جامعه ایران در دهه 60 تا 70 آن انگیزه و شور و هیجان انقلابی را داشت و با وجود جنگ مردم پویا و فعال بودند اما بعد از پایان جنگ ناگهان جامعه با واقعیت هایی مواجه شد که خیلی‌ها را ناامید کرد از سوی دیگر خیلی‌ها دم از مدیریت زدند که به واقع مدیر نبودند.

 

یکی از مسائل مهمی که درباره سینمای کودک و نوجوان وجود دارد این است که عنصر جذابیت در این سینما وجود ندارد و نمونه بارز آن تولیدات سینمای کودک و نوجوان در دهه 80 است. بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که فیلم در عرصه کودک تولید می شود اما تعداد اندکی از آنها اکران می شود. از نظر شما دلیل این اتفاق چیست؟

 

مسعود اطیابی: یک واقعیت در رابطه با سینمای کودک و نوجوان وجود دارد که کمتر دیده می شود این است که ما با کاهش جمعیت کودک در جامعه مواجه هستیم. در رابطه با وضعیت اکران در سینما در دهه 60 و 70 هم باید تفاوت میان جمعیت کودکان در آن زمان و امروز را در نظر گرفت. در آن سال ها و در زمان جنگ هر وقت که بیرون می آمدیم هر خانواده ای دو بچه در دست داشت و یک بچه در شکم مادر خانواده بود اما امروز شرایط به گونه ای شده که وقتی بیرون می رویم و در مکانی یک کودک را می بینیم ناخودآگاه با خوشحالی جذب او می شویم.

 

حضور بچه ها در جامعه به مردم شادابی می‌دهند و بزرگان جامعه همگام با کودکان بچگی می‌کنند. اتفاق اصلی این روزهای جامعه ما این است که دیگر بچه ای وجود ندارد، ما فیلم می سازیم برای کودکی که وجود ندارد.

 

و اما درباره مساله جذابیت و ساخت فیلم‌هایی که برای بچه‌ها جالب باشد باید بگویم ما فیلم مختص بچه می‌خواهیم اما این فیلم باید برای خانواده هم دیدنی باشد. به عنوان مثال زمانی که فیلم سینمایی “خروس جنگی” را می ساختم به تهیه کننده گفتم بچه ها باید این فیلم را ببینند به همین دلیل به المان هایی که کودکان می پسندند توجه کنیم. نتیجه این فیلم و توجه به کودکان آن شد که هر بچه ای بارها و بارها این فیلم را در خانه خود دید. یکی از علل علاقه بچه ها به فیلم این بود که در خانه و بدون نگرانی و در کنار خانواده خود این فیلم را تماشا می کرد. بچه‌های امروز ما در یک فیلم به دنبال هیجان می‌گردند.

 

این درحالی است که ما فراموش کرده ایم بچه ها به هیجان نیاز دارند، به همین خاطر است که بچه های امروز جذب بازی های کامپیوتری می شوند زیرا در این بازی ها هیجان را بدست می آورند. فیلم های ما مهمترین عنصر سینمای کودک را که همان هیجان است، فراموش کرده است. هیجان می تواند مخاطب کودک را راضی نگه دارد. به عنوان مثال بچه ها در یک فیلم به یک رفتار خاص و غیر قابل باور از سوی پدر و مادر بیشتر می خندند تا اینکه یک کودک کاری عجیب را انجام دهد. این ها مسائلی است که کودکان را به هیجان می آورد.

 

*شما جزو تهیه‌کنندگانی هستید که معمولا برای تولید فیلم های خود از بخش خصوصی کمک می گیرید، به نظر شما حضور دولت به عنوان سرمایه گذار در سینمای کودک تا چه اندازه می تواند مفید باشد؟

 

اطیابی: در کنار مسائلی که گفتم باید به حضور سینمای دولتی اشاره کنم. ورود فیلم های دولتی و سفارشی به سینمای کودک صدمه زد. نمونه بارز آن می توان به فیلم سینمایی “مروارید” به کارگردانی سیروس حسن پور اشاره کرد. حسن پور برای ساخت فیلم “مروارید” آن قدر پیگیری کرد که تولید آن به سفارش کشیده شد و تبدیل به یک فیلم سفارشی از سوی دولت شد، چنین فیلم هایی بی شک به اکران نمی رسد. یعنی فیلم به عناصری می رسد که کارگردان چندان تمایلی به حضور آن از ابتدا نداشته است. مسئله بعدی این است که انگیزه اکران برای تهیه کننده بوجود نمی آید، چرا که صاحب اثر دغدغه های دیگری در زمینه اکران دارد و همین مسئله سبب می شود که اکران فیلمی مانند “مروارید” به تعویق افتد.

 

در واقع شرایط به گونه ای شده که اکران هر فیلمی به اکران فیلم های کودک و نوجوان اولویت دارد. به عنوان مثال یک مناسبتی پیش می آید و فورا مسئولان تصمیم می گیرند در این باره یک فیلم اکران کنند و نمایش فیلمی مانند “مروارید” منتفی می‌شود و چون صاحب این فیلم دولت است، دولت حق دارد از حق خود بگذرد اما در واقع از حق تولیدکننده فیلم که همان حسن پور است، گذشته است.

 

 

*و معمولا فیلم هایی که جایگزین فیلم های کودک و نوجوان می‌شود نیز مخاطب ندارد.

 

اطیابی: البته نمی توان گفت که فیلم‌هایی هم که اکران می شوند، مخاطب ندارند چرا که هر فیلمی مخاطبان خاص خود را دارد. قرار نیست یک فیلم را تمام ساکنان یک کشور و یا یک جهان ببینند، مخاطبان یک فیلم باید طبقه‌بندی شوند. قرار نیست که هر فیلمی را همه ببینند، قرار نیست که هر فیلم کودک و نوجوان را همه کودکان و نوجوانان ببینند. باید به خاطر داشته باشیم که مخاطبان در هر منطقه از کشور تغییر می کنند، به عنوان مثال بسیاری از فیلم های ما به درد کودکان روستایی نمی خورد.

 

می خواهم بگویم که وجود تولیدات دولتی در سینما ضرر دارد، این تولیدات به چند سال اخیر منحصر نبوده و سال ها است که این مسئله برای سینمای ایران مشکل بوجود آورده است.

 

دولت دست از تولید در سینما بر نمی دارد. یک جایی چنین برنامه ای باید قطع شود. آقای گودرزی معتقد است که بنیاد فارابی مسئولیت تولید را دارد اما در رابطه با اکران هیچ کاری نمی تواند کند. دولت باید تمام مراحل فیلمسازی همه فیلمهای کشور را حمایت کند که این مراحل از فیلمنامه نویسی شروع می شود. حمایت با تولید فرق می کند، اینکه دولت دست به تولید بزند غلط است. زمانی فردی مانند حسن پور به عنوان بخش خصوصی می خواهد فیلمنامه بنویسد، او یک ظرفیت عادی برای نگارش و تولید دارد به همین دلیل نیازمند حمایت یک ظرفیت بزرگتری است که شرایط را برای تولید بهتر فراهم کند.

 

فیلم در فرآیند فیلمنامه‌نویسی باید مورد حمایت دولت قرار بگیرد، در مقطع تولید نیز باید مورد حمایت قرار گیرد اما تهیه‌کننده در صورت حمایت دولتی همچنان مالک فیلم خود باشد. در اکران همه فیلم‌های سینمایی ایران با توجه به طبقه‌بندی جامعه کشوری مورد حمایت دولت قرار گیرد، به این معنا که سالن سینما توسط دولت تامین شود، سیستم نمایش توسط دولت اصلاح شود، تبلیغات توسط دولت حمایت شود. همچنین در بخش اکران خارجی باید همه فیلم های سینمای ایران در ژانرهای مختلف در سینمای جهان جایی برای اکران بیابد. به عنوان مثال افغانستان یکی از مشتریان فیلم های ضعیف هندی است که به گرد پای سینمای ایران هم نمی رسند یا کشور تاجیکستان از فیلم های ضعیف اروپایی استقبال می کند. این کشورها می توانند بهترین مکان برای اکران فیلم های ما باشند. قرار نیست ما بهترین فیلم های خود را در افغانستان به نمایش گذاریم، برای کشورهایی از این دست نمایش فیلم های متوسط سینمای ایران هم جواب می‌دهد.

 

*به نظر شما برای بهتر شدن وضعیت اکران، می توان روی اکران های خارجی حساب کرد؟

 

اطیابی: نمایش فیلم‌های ایرانی در آمریکا و اروپا را می توان طبقه‌بندی کرد. به عنوان مثال در کشوری مانند فرانسه می‌توان به راحتی در سال 5 فیلم ایرانی را اکران کرد که هزینه اکران آن برای تهیه کننده 50 هزار دلار است که البته بازگشت سرمایه آن به 200 هزار دلار برسد. اما برای این کار نیازمند سرمایه اولیه هستیم که دولت باید در این زمینه به سینماگران کمک کند. اگر تولیدات دولتی در سینما حذف شود و تبدیل به حمایت شود، فیلمساز ما انگیزه برای تولید در سینما پیدا می کند.

 

متاسفانه سینماگران ما در یک مقطعی در سال فیلم می سازند و باقی سال را بیکار می مانند و تهیه کننده بعد از حساب و کتاب برای ساخت فیلم، دیگر تلاشی برای اکران آن نمی کند چرا که معقتد است پول خود را گرفته و دیگر به فکر اکران فیلم نیست. البته تهیه‌کننده دیگر وظیفه‌ای در این قبال ندارد چراکه مطمئن هست فارابی دوباره به سینما پول تزریق کرده و شرایط برای تولید را فراهم می‌کند.

 

از سوی دیگر فیلمسازان سینمای کودک هم به دلایل مسایل حاشیه‌ای صبر می‌کنند و نزدیک به جشنواره فیلم کودک و نوجوان که می‌شود با چند طرح سراغ بنیاد فارابی می‌روند چون می دانند آنها برای پر کردن جشنواره نیاز به فیلم دارند و این زمان می‌توان طرح‌ها را راحت تر تصویب کرد و بودجه گرفت؛ فیلمنامه هایی که چیزی جدید در آن وجود ندارد و آنگاه ما انتظار داریم کودکان و نوجوانان این فیلم‌ها را ببینند.

 

با توجه به اینکه مخاطبان کودک ما کم است، سینمای کودک باید به این نتیجه برسد که باید برای خانواده ها فیلم بسازد تا خانواده هایی که بچه دارند، به سینما رفته و این فیلم ها را ببینند. دوم اینکه دولت دست از تولید بردارد و نه تولیدکننده باشد و نه صاحب هیچ فیلمی بلکه حامی همه فیلم های سینمایی باشد.

 

ادامه دارد…

 

Check Also

معرفی نقاشان زن نامدار به بهانه روز جهانی طراحی و نقاشی

 ۱۶ می برابر با ۲۶ اردیبهشت ماه، روز جهانی طراحی و نقاشی اعلام شده است. …