به بهانه نمایش فیلم سینمایی “دهلیز” با حضور بهروز شعيبي کارگردان، سید محمود رضوی تهیه کننده، سعید چنگیزیان و نگار عابدی بازیگران این فیلم سینمایی نشستي در خبرگزاری مهر برگزار كرديم كه در بخش اول نشست بیشتر به مساله اکران، تبلیغات و موضوع داستان که بررسی قصاص و عواقب آن در جامعه است، پرداخته شد.
در بخش نخست این نشست بیشتر درباره اکران و تبلیغات برای بهتر دیده شدن فیلم، انتخاب سوژه قصاص و مساله بخشش و اینکه شعیبی و رضوی چگونه به همکاری در این پروژه رسیدند صحبت کردیم. در بخش دوم نشست مهر با عوامل فیلم “دهلیز” درباره انتخاب بازیگران و حضور بازیگردان با بهروز شعیبی و بازیگران صحبت کردیم. همچنین در بخش های دیگر این نشست نگار عابدی و سعید چنگیزیان نیز درباره دلایل حضور خود در این پروژه توضیح دادند.
با ما در بخش دوم و پایانی این نشست همراه میشوید:
*آقای چنگیزیان نمونه پرداخت به قصاص در سینما و تلویزیون بسیار بوده اما نمیتوان همه آنها را آثاری موفق دانست. چگونه با فیلمنامه “دهلیز” ارتباط برقرار کردید و چطور توانستید به کارگردان برای پرداخت درست این سوژه اعتماد کنید؟
چنگیزیان: اعتماد به شعیبی زمانی ایجاد شد که من با نگاه وی به موضوع قصاص آشنا شدم، نگاهی که شاید بارها به آن پرداخته شده باشد اما اینکه کارگردان تلاش کند در فیلم قضاوت نکند و امکان درست فکر کردن را به مخاطب بدهد، برایم بسیار جالب بود. این رویکرد در فیلمنامه به خوبی دیده میشد. این نگاه برای من به عنوان بازیگر خوشایند بود. کارگردان هیچ تلاشی نکرده تا قصه را بپیچاند و آن را خیلی راحت و روان بیان کرده است.
و اما اعتماد من به کارگردان از جایی شکل گرفت که با دیدگاه بهروز شعیبی نسبت به سوژه فیلم آشنا شدم. به اعتقاد من این نگاه به سوژه فیلم کمک میکرد. شعیبی تلاش داشته از زاویه جدیدی به این سوژه بپردازد؛ نگاهی که دو وجهه موضوع را دربرمیگیرد از یک طرف قضاوت را مطرح میکند تا امکان درست نگاه کردن و فکر کردن را به وجود آورد. این از همان ابتدا برای من مشخص شد.
البته ما در یک تلهفیلم هم قبل از “دهلیز” با هم همکاری داشتیم. از این رو با رویکرد وی آشنا بودم. در قصه “دهلیز” قرار نبود مسئله پیچیده شود یا ما اوج بدبختی یک کاراکتر را نمایش دهیم. همین روایت ساده و بدون پیچیدگی برگ برنده کار بود.
* حق با شماست. ویژگی بارز فیلمنامه “دهلیز” این است که تلاش می کند قصه را خیلی ساده بیان کند از این رو هر قشری از مخاطب را با خود همراه میکند. همانطور هم که آقای رضوی تهیهکننده کار در بخش اول صحبتهایمان گفتند فیلم به دنبال بازی کردن با احساسات مخاطب نیست تا از این مسیر برای خود تماشاچی دست و پا کند.
چنگیزیان: من در زمان دیدن فیلم بارها بغض کردم. این بغض به دلیل این نبود که شخصیت اصلی داستان مرتکب قتلی شده است و حالا باید قصاص و یا بخشیده شود بلکه من با دیدن ارتباط بین پدر و پسر قصه دچار این بغض می شوم. این سکانسها خیلی روی من تاثیر گذاشت.
حتی کارگردان تلاش نمی کند که مخاطب را به اجبار وارد این حس کند. از این رو وقتی فیلم را دیدم خوشحالم بودم. معتقدم “دهلیز” فیلم شریفی است. فیلم به هیچ وجه یقه مخاطب را نمیگیرد تا با خود همراهش کند. حتی در بحث روابط اجتماعی و یا موضوع قصاص و بخشش به شدت تعادل را رعایت میکند.
این در مقوله بازیگری هم صدق میکرد. شخصا اعتقاد ندارم که بازیگر باید یک کار عجیبی انجام دهد تا شخصیت خلق شود. خوشبختانه شعیبی هم از بازیگران خود چنین توقعی نداشت و نمیخواست با پیچیدگی سوژه خود را مطرح کند. کارگردان در این کار به شدت راحت و روان با بازیگران و سوژه خود برخورد می کند.
* خانم عابدی شما نیز به عنوان بازیگر تئاتر سالها است که انتخابهایتان در حوزه سینما و تلویزیون به شدت با حساسیت و وسواس بوده است. شما هم لطفا درباره رویارویی خود با فیلمنامه “دهلیز” و دلایل انتخاب این نقش توضیح دهید.
عابدی: وقتی شعیبی درباره نقشم در “دهلیز” با من صحبت کرد به من گفت این نقش با اینکه چند سکانس بیشتر نیست ولی برایم خیلی اهمیت دارد. وقتی هم من فیلمنامه را خواندم خودم هم احساس کردم با وجود اینکه نقش کوتاهی است ولی سخت است. بازی در چنین نقشهایی همچون راه رفتن بر لبه تیغ است چراکه خیلی زود میتوانند به شخصیتهای کلیشه ای تبدیل یا یک وجهی شوند.
به عقیده من شخصیت خواهر مقتول که من آن را بازی کردم همه چیز در درون خودش داشت. پنج سال از مرگ برادرش گذشته است. در درون این شخصیت (سهیلا) عشق، نفرت، روانپریشی و احساسات مختلفی جمع شده و به نوعی او را تبدیل به یک پکیج احساساتی و عاطفی کرده است.
حضور در چنین نقش هایی همیشه برایم لذت بخش است و مدام در قبال آن استرس دارم چون که چنین شخصیتهای کامل هستند و برای من اندازه آنها مهم نیست. حضور در چنین نقشهایی هم کار ساده ای نیست.
من پیش از “دهلیز” در تله فیلم “زندگی بهتر” با شعیبی همکاری داشتم و دیدگاه وی را میشناختم. وی علاقمند است همه چیز ساده و مستندگونه به نمایش گذاشته شود. از طرف دیگر ترکیب بازیگران و عوامل فیلم نیز یکی از دلایل دیگر برای حضورم بود. حتی ممکن بود من همزمان با این فیلم برای پروژه دیگری نیز پیشنهاد نقش اصلی داشتم که شاید اصلا من را وسوسه نمی کرد و باز هم حضور در “دهلیز” را میپذیرفتم.
*همانطور که اشاره کردیم یکی از نقاط قوت این فیلم ارتباط خوبی است که بین شخصیت پدر (رضا عطاران) و محمدرضا شیرخانلو (پسر) در فیلم برقرار شده است. در ایجاد این ارتباط چقدر شما به عنوان کارگردان و یا علی سرابی به عنوان بازیگردان تاثیر داشتید. البته عطاران در کارهای قبلی خود ثابت کرده است که استاد ارتباط برقرار کردن با کودکان است.
شعیبی: رضا عطاران به خوبی می داند که چگونه باید با بازیگر مقابل خود ارتباط برقرار کند. از طرف دیگر شیرخانلو هم بچه بسیار باهوشی است. عطاران جزو بازیگران بسیار خوش اخلاق و در عین حال بسیار منضبط است.
من و سرابی هم برای ایجاد این رابطه تلاش کردیم. من خودم کار بازیگری انجام دادم و با خیلی از بازیگران از نزدیک آشنا هستم. ما بازیگران توانایی در ایران داریم ولی در حد تواناییشان از آنها در سینما استفاده نمیشود. به طور نمونه اگر ما عطاران را در نقشهای کمدی دیدهایم پس همیشه نیز باید از وی توقع داشته باشیم که فقط در چنین نقش هایی ظاهر شود در صورتی که این توقع کم سینمای ایران از این بازیگران است.
در صورتی که ما بازیگران مختلفی همچون پرویز پرستویی، علیرضا خمسه و… را در سالهای دور دیده ایم که تا کنون در نقش های مختلف ظاهر شده اند. ما باید تلاش کنیم که دوباره چنین اتفاقاتی در سینمای ایران تکرار شود زیرا یکی از مهترین بخشها و جذابیت های سینما بازیگران هستند. در مورد رضا عطاران نیز با این حضور متفاوت در “دهلیز” باید این رویه ادامه پیدا کند. البته وی در فیلم های عبدالرضا کاهانی نیز نقش های متفاوتی بازی کرده است.
ما در انتخاب دیگر بازیگران هم افرادی را که در چنین نقشهایی کلیشه بودند، کنار گذاشتیم و به سراغ بازیگرانی رفتیم که تا کنون در چنین نقشهایی یا حضور نداشتند و یا کلیشه نشده اند. به طور نمونه هانیه توسلی تا کنون در نقش یک مادر ظاهر نشده است. آن هم مادر زجر کشیده ای که خود به تنهایی بار زندگی را به دوش می کشد. همانطور که دیدید اتفاقا خیلی به خوبی هم درخشید. در مورد سعید چنگیزیان و نگار عابدی نیز این موضوع صدق می کرد. درباره آنها ما با نقش هایی روبرو بودیم که فرصت کوتاهی برای ارائه داشتند ولی باید در خاطر مخاطب حک میشدند. به همین دلیل ما باید به سراغ بازیگران حرفهای می رفتیم.
* علی سرابی به عنوان بازیگردان پروژه از چه زمانی به گروه اضافه شدند؟
شعیبی: سرابی از آغاز پیشتولید با ما همراه شد. ما البته تا زمان فیلمبرداری روی فیلمنامه و شخصیت ها بحث می کردیم. به همین دلیل وی در این بخش هم دخیل بود. البته تغییرات با شروع فیلمبرداری بسته شد و ما با متنی که آماده بود فیلمبرداری را شروع کردیم.
* البته در مقوله بازیگردانی حضور بازیگران تئاتر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری دارد. خوشبختانه طی چند سال اخیر این موضوع در سینمای ایران باب شده است.
شعیبی: قبل از انقلاب بازیگران خوب تئاتر وارد سینما شدند و به خوبی هم درخشیدند و کیفیت بازیگری را در سینما بالا بردند. به طوریکه بازیگران ستاره سینما حتی دوست داشتند نقش مقابل آنها بازیگران تئاتر باشند.
اما بعد از مدتی یک فاصلهای در این روند ایجاد شد زیرا برخی بازیگران تئاتر در آن زمان فکر کردند که سینماگران این حس را دارند که به بازیگران تئاتر لطف میکنند که در سینما به آنها نقش میدهند. از طرف دیگر هم در سینما یک موج ناخوشایندی با عنوان بازیهای تئاتری به وجود آمد. این اتفاق اما حالا با حضور نسل جدید بازیگران تئاتر شکل درستی به خود گرفته است.
این نسلی که در حال حاضر از تئاتر وارد سینما شدهاند شناخت خوبی از این حوزه دارند. فکر میکنم باید این راه ادامه پیدا کند تا کیفیت بازیگری حفظ شود و رابطه خوبی بین سینما و تئاتر ایجاد شود.
* علی سرابی به عنوان بازیگردان چقدر در انتخاب ترکیب فعلی بازیگران “دهلیز” دخیل بوده است؟
شعیبی: سرابی خیلی در انتخاب بازیگران با این پروژه همکاری نداشت البته مشاوره هایی در این ارتباط می داد. من خیلی به انتخاب بازیگران در پروژه اهمیت می دهم و بازیگرانی که انتخاب کردم پیش از این با آنها همکاری داشتم و به خوبی آنها را می شناختم.
* جناب چنگیزیان شما در این فیلم عضوی از خانواده مقتول بودید که پل ارتباطی با خانواده قاتل نیز بود. چقدر برای حضور در این نقش در معرض قضاوت قرار گرفتید؟
چنگیزیان: من اگر خودم را در شرایط خانواده مقتول تصور کنم تحمل از دست دادن یک عزیز برایم خیلی سخت است و حتی اینکه بخواهم طرف مقابل را ببخشم کار سادهای نیست. اما مهم این است که فرد این امکان را برای خود به وجود آورد تا حرف طرف مقابل را گوش و شرایط او را درک کند. این موضوع می تواند در تصمیم گیری ما تاثیرگذار باشد. فیلم هم تاکید می کند که بهتر است حرفهای یکدیگر را گوش کنیم تا پی به دلایل هر واکنشی ببریم. شاید برای خودم خیلی سخت باشد اگر در چنین شرایطی قرار بگیرم. اما میتوانم به حرفهای طرف مقابل گوش دهیم تا در جریان وضعیت وی قرار بگیریم.
* سوالم درباره دو وجهی بودن نقشتان بود. چطور توانستید این تعادل را حفظ کنید؟
چنگیزیان: دوستی به من گفت چرا در این فیلم شما من را شگفتزده نکردید. پاسخش این بود که من دلیلی برای شگفتزده کردن مخاطب در این نقش نمی بینم. از طرف دیگر باید شخصیت این امکان را در اختیار بازیگر قرار دهد. اگر من قرار بود برای این نقش کارهای عجیب و غریب انجام بدهم دیگر این دو وجهی بودن نمایان نمی شد و حتی چیزهایی را از دست می دادیم. شاید حتی یک اکت اضافه باعث می شد این توازن از بین برود.
من اعتقادی به این موضوع ندارم که بازیگر در یک نقش هر کاری دوست دارد انجام دهد و تابع ویژگیهای شخصیت نباشد. برخی معتقدند که اگر بازیگر کار عجیب و غریب جلوی دوربین نکند، پس بازیگر نیست. من با این تصور کاملا مخالفم. اینگونه بازیگران شخصیت را به گونه ای به تصویر می کشند که اضافه تر از فیلمنامه است. این نتیجه کار را خراب می کند.
* خانم عابدی شخصیت شما در ” دهلیز” یک دیالوگ به یادماندنی دارد که باعث می شود که مخاطب با حس این خواهر که بردار خود را از دست داده است کاملا همراه شود و حتی همذات پنداری کند. شما به خانواده قاتل می گوید برادر من صبح از خانه رفته بیرون و دیگه برنگشته است.
عابدی: در ابتدا به نظر می رسد که این شخصیت بیرحم است و قاطع و سرسختانه ایستاده است تا شاهد قصاص باشد. گویا هیچ چیز برای او اهمیت ندارد ولی به مرور متوجه میشویم که اینطور نیست.
از نظر من این سکانس که شما اشاره کردید خیلی سخت بود. این شخصیت یک بیرونریزی دارد و بالای سر مادر مریضش رفتار روانپریشانه میکند که این رفتار ناشی از سختی هایی است که کشیده و باری که پس از فوت برادر به دوش او افتاده است. او تمام این غم و ناراحتی و حالت روان پریشی که دارد کاملا با همان تک دیالوگ بیان می کند.
درباره شخصیت خواهر مقتول حتی صحبت کردن و تحلیل کردن هم سخت است. حتی در همان لحظه است که با بیان این دیالوگ و آن بیرون ریزی پس از 5 سال فکر می کند که شاید بتوان گذشت کرد باز هم پیچیده است. زمانی که فرد مشکل را می شناسد و آن را بیان می کند، قطعا 50 درصد راه را رفته است، این موضوع در روانشانسی نیز بیان شده است. شخصیت خواهر قصه نیز پس از این اتفاق تلاش می کند دیگر دخالتی نکند. حتی زمانی که فرزند خانواده صحبت می کند به نوعی تلاش می کند که خود را سرگرم کار دیگری کند تا شاهد این صحنه نباشد.
* شما چقدر در معرض قضاوت قرار گرفتید و آیا برای لحظه ای احساس کردید که ممکن است جای این شخصیت باشید و حالا باید تصمیم بگیرید؟
عابدی: من سعی کردم با همان روندی که این شخصیت را بازی میکردم او را باور کنم. در مرحله اول قضاوتم این بود که نوع برخورد وی کاملا درست است و سعی می کردم تحت تاثیر پاکی و معصومیت بچه قرار نگیرم. کم کم با این شخصیت جلو رفتم تا دچار همان برونریزی شد و از همان لحظه به بعد فکر کردم که می شود به موضوع به شکل دیگری هم نگاه کرد. در نهایت قضاوتم این بود که بخشش به عفو کمک بیشتری می کند چرا که حال وی بهتر خواهد شد.
* چطور به این پایانبندی رسیدید که بار احساسی بسیار بالایی دارد. البته میشد پایانبندی بهتری داشت و انقدر شعاری نبود.
شعیبی : حقیقتا ما به پایانبندیهای مختلفی فکر کردیم. اتود هم زدیم. اما در حال حاضر فکر میکنم بهترین پایان بندی از نظر فیلمنامه برای “دهلیز” همین پایان است که شما می بینید. اما در بخش اجرا قضاوت را برعهده مخاطبان می گذارم. من معتقدم که پایان بندی باید با احترام به مخاطب بسته شود.
* با توجه به کارنامه ای که شما در حوزه دستیاری در سینمای ایران دارید آیا فیلمنامه را کارگردانانی که شما تا کنون با آنها فعالیت کرده اید، خواندند؟
شعیبی: بله. کارگردانانی بودند که در مرحله فیلمنامه و تدوین من را کمک کردند. خانم رخشان بنی اعتماد و همایون اسعدیان.
* شما با کارگردانان شاخص سینمای ایران پیش از این همکاری داشتید. جای پای کدام یک از آنها در فیلم اولتان پررنگ تر دیده می شود؟
شعیبی: فریدون جیرانی، فرزاد موتمن و فردین صاحب الزمانی روی من تاثیر زیادی داشتند. البته همیشه مدیون سعید ابراهیمیفر هستم چراکه وی من را دستیار کرد.
گفتگو از بیتا موسوی و نیوشا روزبان