بسیاری از فیلمسازان معتقدند وقتی دولت بودجه یک فیلم را میدهد در تولید محتوا نیز دخالت میکند و از سوی دیگر در مساله اکران حمایتهای لازم را نمیکند و با اولویتهای خاص خودش جلو میرود. این مسایل در حوزه سینمای کودک و نوجوان جدیتر بروز میکند. سینماگران به خصوص کسانی که در سینمای کودک و نوجوان فعال هستند با این علامت سئوال بزرگ مواجهند که چه اتفاقی افتاده که سینمای کودک ایران در دنیا خوش میدرخشد و به نوعی اعتبار سینمای ایران محسوب می شود ولی در داخل چون کودک سر راهی است که نیاز به قیم دارد.
همین مسایل باعث شد که در قالب نشستی با دستاندرکاران و فعالان سینمای کودک درباره مشکلات پیشروی تولید و اکران در این گونه سینمایی صحبت کنیم. در بخش نخست این نشست چند ساعته درباره لزوم ساخت آثاری که در عین جذب کودکان، خانوادههای آنان را نیز برای به سینما رفتن تشویق کند، کوتاه شدن دست دولت از ساخت فیلم و در عین حال حمایت از روند تولید همه آثار، پویاتر بودن جامعه ایرانی در دهه 60 و 70، اکران آثار ایرانی در کشورهای دیگر، کم شدن جمعیت کودکان در کشور و … صحبت کردیم.
در بخش دوم نشست تولید و اکران سینمای کودک و نوجوان که با حضور عزت الله علیزاده معاونت تولید، پخش و بازرگانی بنیاد سینمایی فارابی، جعفر گودرزی مدیر اجرایی بنیاد سینمایی فارابی و جشنواره بین المللی کودک و نوجوان، هارون یشایایی تهیه کننده سینما، سیروس حسنپور کارگردان سینمای کودک و نوجوان و مسعود اطیابی تهیه کننده و کارگردان سینما در محل خبرگزاری مهر برگزار شد حول محور مسائل تولید و اکران در سینمای کودک و چرخه اقتصادی این سینما صحبت کردیم.
* صحبت از اکران زمانی توجیه منطقی پیدا میکند که تولید فیلم کودک هم در برنامههای مدیریت سینما جای داشته باشد. حال اینکه به نظر می رسد چنین جایگاهی از اساس وجود ندارد.
علیزاده: علاوه بر اینکه مدیران سینمایی نگاه حمایتی کافی به سینمای کودک ندارند، به نظر می رسد بخشی از مشکلی که در سینمای کودک وجود دارد به نگاه فیلمسازان به این ژانر سینمایی نیز برمی گردد.
* چطور؟
علیزاده: تا زمانی فیلمسازی که در حوزه سینمای کودک فعالیت می کند نیازسنجی نکند که جامعه آماری و مخاطبان فیلم اش چه موضوعی را می خواهند، نمی توان به آثاری منحصر به فرد در حوزه سینمای کودک دست یافت. به همین دلیل معتقدم که فیلمساز باید نگاه عمیق و وسیعی به جامعه ای که کودک در آن رشد می کند داشته باشد. در واقع هدف گیری و هدف گذاری فیلمساز باید مشخص باشد در غیر این صورت سینمای کودک کماکان در همین وضعیت خواهد ماند.
* مسئله این است که اصولا فیلمهای کودک در بدنه سینمای ایران جایگاهی ندارند که هدفگذاریای که به آن اشاره میکنید مطرح باشد.
علیزاده: در بحث نیازسنجی که به آن اشاره کردم باید فیلمساز بتواند موضوع را به گونهای مطرح کند که کودک ایرانی بتواند به درستی با داستان ارتباط برقرار کند. به همین دلیل است که میگویم باید نیازسنجی در بین مخاطبان این نوع سینما به شکل درست انجام شود. اگر نیازسنجی درستی در این حوزه داشته باشیم و بچهها و نیازهایشان را بشناسیم آثاری خلق خواهیم کرد که تمام کودکان از آمریکا گرفته تا افغانستان با سوژه ارتباط برقرار کنند.
خوشبختانه سینمای ایران در حوزه کودک و نوجوان از این دسته فیلمها کم نداشته است. ولی متاسفانه این روند ادامه پیدا نکرد و حتی به ورطه تکرار افتادیم. اما من معتقدم که سینمای کودک موضوعات بکر و دست نخورده کم ندارد که می توان با پرداخت درست به هریک از این سوژهها آثاری جهانی برای کودکان جهان ساخته و پرداخته کرد.
* فکر می کنید چه اتفاقی افتاد که روند فیلمسازی در سینمای کودک از نیمه دهه 70 به این سو به سراشیبی افتاد و دیگر سینمای کودک مانند دهه اول انقلاب حرف برای گفتن نداشت.
علیزاده: دلیل اصلی این اتفاق وجود محدودیت ها در تولید است که یکی از اصلی ترین و البته مهمترین محدودیت ها عدم وجود بودجه کافی برای تحقیق است.
یشایایی: به نکته درستی اشاره شد. یکی از گرفتاری های موجود در عرصه تولید سینمای ایران نبود تحقیقات درست برای نگارش فیلمنامه و ساخت فیلم است. این در حالی است که برخی از فیلمها که هزینه خوبی برای تحقیق آنها پرداخت شده است خروجی بهتر و دیدنیتری نسبت به سایر آثار سینمایی داشتهاند و قاعدتا در حوزه ساخت فیلم کودک هم همینگونه است و تحقیق درباره ساخت فیلمهایی با موضوعاتی برای کودک و یا درباره کودک بسیار مهم است.
علیزاده: اما یک اشکال عمده دیگر در بخش فرهنگ در کشور ما وجود دارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی در سطح کلان وجود دارد که همه بزرگان عرصه فرهنگ و هنر در حوزه های مختلف آنجا گرد هم جمع می شوند و همه یک هدف یعنی ارتقای داشته های فرهنگی و بهروز کردن آن با درنظر گرفتن المانهای یک جامعه ایرانی و اسلامی را دارند. ولی متاسفانه وقتی در حوزه فرهنگ به مرحله عمل میرسیم هریک از نهادها و ارگان های تاثیرگذار در این حوزه کار خود را می کنند. معتقدم در عرصه سینمای کودک هم همین اتفاق افتاده است و تلاش نهادهای فرهنگی برای ارتقای سینمای کودک تنها در حد حرف باقی مانده است و در عمل هر یک از نهادها کار خود را به شکل جزیرهای انجام میدهند.
به عنوان مثال علاوه بر بنیاد سینمای فارابی، وزارت ارشاد، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و وزارت آموزش و پرورش از جمله نهادهای تاثیرگذار در ساخت و تولید فیلم هایی برای کودکان هستند و همه آنها هم حرف از موضوع مشترک یعنی کودکان می زنند اما در مرحله عمل هریک کار خود را می کنند. در این بین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که اساس فعالیت های آن بر پایه سینمای کودک بنا نهاده شده، در حال حاضر همه نوع فعالیت انجام می دهد غیر از ساخت فیلم کودک و نوجوان.
هیچ یک از مجموعههای فرهنگی حاضر نیستند دور هم بنشینند و سینمای کودک را ساماندهی و مدیریت کنند.
* حالا در چنین بینظمی و اینکه هر یک از نهادهای فرهنگی جزیرههای تنهایی شدهاند که ارتباطی با یکدیگر ندارند، ساماندهی اکران سینمای کودک تا چه اندازه در ایجاد انگیزه برای تولید هرچه بهتر در این زمینه تاثیرگذار است؟
علیزاده: من نظری برعکس این سئوال را دارم. زمانی که تولید مناسب وجود داشته باشد اکران های موفق هم در پی آن به وجود میآید بنابراین ساماندهی تولید در سینمای کودک میتواند اکران های موفقی در پی داشته باشد. منتها مسئله اینجاست که بخش خصوصی از تولید آثار سینمای کودک دلزده شده است.
* چرا؟
علیزاده: طبق آماری که تهیه کردهایم از سال 1388 تا مرداد امسال، 38 فیلم کودک تولید شده است. در سال 1388 چهار فیلم تولید شده که 2 فیلم متعلق به بخش خصوصی و 2 فیلم متعلق به فارابی است. در سال 1389 تعداد فیلم های تولیدی در این حوزه 9 فیلم بود که 2 فیلم را فارابی تولید کرده است و 7 فیلم دیگر را بخش خصوصی. در سال 1390 این آمار به 14 فیلم تولید شده در حوزه سینمای کودک رسیده که 8 فیلم را بنیاد سینمایی فارابی و 6 فیلم دیگر را بخش خصوصی تولید کرده است. در سال 1391 از مجموع آثار تولید شده در حوزه سینمای کودک که 8 فیلم بوده است 4 فیلم را بخش خصوصی و 4 فیلم دیگر را بنیاد فارابی تولید کرده است. امسال هم تا این لحظه سه فیلم تولید شده است که تنها یک فیلم را فارابی و 2 فیلم دیگر را بخش خصوصی تولید کرده است. نتیجه آمار این است که از 38 فیلم تولید شده در چهارسال گذشته فقط 15 فیلم اکران شده است و که تنها سه فیلم از مجموعه فیلم های تولید شده توفیق برقراری ارتباط با مخاطب را داشته است.
* مساله دیگر این است که توزیع مناسب و ساماندهی منطقی هم در انتخاب فیلمهایی که باید اکران شوند، وجود ندارد. مثلا به یکباره چند کار کودک با هم روی پرده میروند و از سوی دیگر چند ماه میگذرد و یک کار کودک هم رنگ پرده نقرهای را نمیبیند و این در حالی است که غالبا آثاری از سینمای کودک در صف اکران معطل بودهاند.
علیزاده: ساماندهی اکران و حفظ توازن و تناسب آثار به شورای صنفی نمایش برمیگردد اما متاسفانه علی رغم اینکه دوستان در آن شورا همه تلاش خودشان را به کار می گیرند که بهترین شرایط را برای اکران فراهم کنند اما در عمل خروجی خوبی برای سینمای کودک حاصل نشده است و نتیجه این می شود که می بینیم.
در مقطعی همه فیلم های کودک با یکدیگر اکران می شوند و یا در بدترین زمان ممکن که به اصطلاح زمان مرده سینما است، اکران می شوند. این درحالی است که وظیفه اصلی شورای صنفی نمایش ساماندهی اکران فیلم ها است. اما این وظیفه تنها به ثبت قراردادها مختص شده ولی در همین حوزه هم شاهد هستیم که اکران فیلمها هیچ نظمی ندارد. سال گذشته فیلمهای “اختاپوس”، “هم بازی” و “کلاه قرمزی و بچه ننه” در یک بازه زمانی نزدیک به هم اکران شدند که با این اتفاق و حضور فیلم “کلاه قرمزی و بچه ننه” حضور سایر فیلمهای کودک یکباره کمرنگ شد. اگر اکران این فیلمها درست مهندسی می شد قطعا هیچ فیلمی به نفع فیلم دیگر مجبور به کنارهگیری نبود و اکران موفقتری هم میداشت.
* اکرانهای ناموفق تاثیر ناخوشایندی در روند تولید و اصولا علاقه فیلمسازان برای ادامه کار دارد.
حسنپور: اتفاقی که میافتد این است که فیلمساز با ترس و لرز سراغ سوژه هایی برای سینمای کودک می رود و حاضر نیست به حوزه سینمای کودک ورود پیدا کند. فقط عده کمی از فیلمسازان میمانند که تحت همه این فشارها باز هم استقامت کرده و ساخت فیلم در حوزه تخصصی کودک و نوجوان ادامه میدهند. نرسیدن آثار یک فیلمساز به اکران تاثیر منفی زیادی در کار وی دارد. فیلمساز میخواهد فیلمش را در مواجهه با مخاطب بسنجد تا نقاط ضعف و قوت کارش مشخص شود.
اگر هر فیلمی در زمان مناسب خودش اکران شود انگیزه کارگردانان برای کار بیشتر میشود. ضمن اینکه من معتقدم فیلمها اگر در زمان خودشان اکران نشوند و سالها بعد نمایش داده شوند دیگر تاثیرگذاریای که مدنظر کارگردان بوده است، نخواهند داشت. ما در حال حاضر به شرایطی رسیدهایم که یک کارگردان چندین فیلم ساخته و هیچکدام از آنها اکران نشدهاند و یا در حالی که هنوز فیلمهای قبلی کارگردان به نمایش درنیامده است، فیلم جدید آن فرد اکران میشود.
درباره مسالهای هم که آقای علیزاده مطرح کردند که نهادهای فرهنگی با همدیگر هماهنگ نیستند، من نیز این مساله را قبول دارم در حالیکه میتوان با داشتن اتاقهای فکر و کارهای مشترک به هم افزایی رسید و کارهای تاثیرگذاری در عرصه سینمای کودک انجام داد و بسیاری از مشکلات فعلی را از پیش پا برداشت.
* حالا که دوستان از فارابی هم در جمع ما حضور دارند شاید بد نباشد به گروه کودک و نوجوان که قبلا در بنیاد سینمایی فارابی وجود داشت و این روزها دیگر خبری از آن نیست هم اشارهای کنیم.
علیزاده: متاسفانه این گروه کودک از بین رفت.
تا وقتی که سهمی برای سینمای کودک در جامعه قائل نیستیم نمیتوانیم به وضعیت فعلی سر و سامان بدهیم و به برنامهریزی درستی برسیم. تا وقتی که این ناهماهنگیها وجود دارد شاهد این هستیم که در یک بازه زمانی 5 فیلم از سینمای کودک با هم اکران می شود.
* علاوه بر شورای صنفی نمایش که باید اکران را ساماندهی کند، به نظر میرسد دولت هم هیچ نظارتی بر کم و کیف این روند ندارد.
علیزاده: اتفاقا دولت برای اینکه مستقیم در این زمینه وارد نشود وظیفه نظارت بر اکران را به شورای صنفی نمایش سپرده است. اما منکر این نکته هم نیستم که دولت هم باید در این زمینه نظارت داشته باشد و کاستی ها را گوشزد کند.
یشایایی: من یک آسیبشناسی از سینمای ایران در بعد از انقلاب دارم. به این معنا که معتقدم سینمای بومی و ملی ما در بعد از انقلاب مانند یک جنین بود که پس از انقلاب رشد کرد و قاعدتا این جنین باید متولد می شد اما به دلیل روند مدیریتی که به سینما به خصوص در دهه 70 بر سینما حاکم شد، کودک سینمای ایران متولد نشد و انصافا اگر در تمام این سالها حمایت های فارابی نبود قطعا سینمای ایران شکل نمی گرفت و اساسا یکی از دلایل بقای سینما در بعد از انقلاب وجود این بنیاد بوده است و خوشبختانه تا امروز هم این حمایت به قوت خود باقی است.
حال اینکه اگر کودک سینمای ایران متولد می شد قطعا بخش خصوصی پر رنگ تر ظاهر می شد. البته منظورم از فعالیت بخش خصوصی تنها در تولید نیست بلکه اگر نگاهی دقیق داشته باشیم متوجه می شویم که بخش های مختلف صنفی هم متعلق به دولت است. مثلا شورای صنفی نمایش و یا سالنهای سینما متعلق به بخش خصوصی نیست. حال اینکه اگر سرمایهگذاری وارد سینمای ایران می شد وضعیت از الان بهتر بود.
* جدا از زحمات بخش خصوصی، سینمای ایران در گامهای اول به واسطه پشتوانههای بخش دولتی در دنیا خوش درخشید.
یشایایی: از جهت کار بر روی موضوعات انسانی و معنوی در دنیا خوش درخشید، اما در بازار جهانی به مفهوم گردش مالی و اقتصادی سینما عقب ماند و تنها اعتبار معنوی سینمای ایران به دنیا معرفی شد، اما از جهت مالی آوردهای برای سینمای ایران به بار نیاورد.
علیزاده: برخلاف نظر آقای یشایایی من معتقدم سینمای ایران متولد شده اما هنوز به بلوغ نرسیده است.
یشایایی: منظورم از تولد، به کارگیری بخش خصوصی در سینما بود.
* اشاره درستی به حضور بخش خصوصی شد. نقش تولیدات این بخش از سینمای ایران به ویزه سینمای کودک در چرخه اکران و اقتصاد چگونه است؟
علیزاده: دولت در جهت تقویت بخش خصوصی باید سرفصل هایی را برای خود طراحی می کرد. من یادم هست سینمای ایران در روزگاری تولیدات داخلی نداشت و سالنهای سینما پر از فیلمهای خارجی بود اما در نهایت با کمک بخش دولتی به جایی رسید که متولد شد و به پشتوانه این حمایتها سینمای ایران هم در خارج از کشور و هم در داخل مرزهای ایران حرف برای گفتن داشت و در عین حال ذائقه مخاطب ایرانی را تغییر داد. البته در همین زمان دولت نیمنگاهی به فیلم های خارجی در جهت بالا بردن کیفیت و تنوع اکران داشت و بعدها بخش خصوصی را گسترش داد و فضای مناسبی را برای این بخش ایجاد کرد.
اما نکته اینجاست که دولت باید نظارت میکرد تا این مسیر به درستی طی شود اما این نظارت اتفاق نیفتاد. به همین دلیل بخش خصوصی به بلوغ نرسید و چون نتوانست به بلوغ برسد دولت مجبور شد دوباره وارد عمل شود و آثار را به تولید برساند و همین ورود ناخواسته به تقویت بخش خصوصی لطمه زد.
اطیابی: دلیل فعال نشدن بخش خصوصی در سینمای کودک این است که برخی از تهیهکنندگان متوجه شدند که دو ماه مانده به برگزاری جشنواره فیلک کودکان و نوجوانان مراکز دولتی از جمله فارابی برای پر کردن سبد تولیدات خود هزینه میکند و فیلم میسازد. به تبع این مساله برخی از این تهیه کنندگان سودجو هم یک فیلمنامه نه چندان خوب برای تصویب به فارابی میآوردند و فارابی و یا هر نهاد دولتی هم آن را به تصویب میرساند که این روند همچنان ادامه دارد.
گودرزی: نه چنین نیست. چون اصولا فارابی کسی را دعوت و یا مجبور به همکاری نمی کند و اصلا به تولید دم جشنواره قائل نیست. ضمن اینکه اساس کار ما بررسی طرحها و فیلمنامههاست و بر اساس کیفیت آثار تصویب میشوند.
اطیابی: منظورم تنها بنیاد فارابی نیست. اغلب بخشهای دولتی قائل به تولیدات سفارشی هستند.
علیزاده: من به عنوان یک فرد اجرایی در یکی از مراکز دولتی در جهت تولیدات سینما، می گویم تا آنجا که من شاهد بوده ام دولت فضاهایی را برای بخش خصوصی به وجود آورده است که بخش خصوصی بیاید و کم کم خودش را پیدا کند، رشد دهد و در نهایت به بلوغ برسد که اگر این اتفاق می افتاد قطعا بخش دولتی پای خود را از تولید بیرون می کشید و تنها جنبه نظارتی داشت. اما چون بخش خصوصی به بلوغ لازم نرسیده است دولت مجبور به ورود به تولید هم می شود در نتیجه کارکرد نظارتی خود را از دست می دهد.
اطیابی: من یک سئوال مطرح می کنم؛ جشنواره فیلم کودک و نوجوان مهرماه برگزار می شود بخش خصوصی چند فیلم در جشنواره امسال دارد؟
گودرزی: 18 فیلم. چند اثر هم از تولیدات فارابی که از آثار سال گذشته است و به جشنواره بیست و ششم فیلم کودک و نوجوان نرسیده بود امسال نمایش داده می شود.
علیزاده: البته موضوع فقط جشنواره نیست. موضوع این است که نیاز کودک ایرانی چیست. حال من سئوالی مطرح می کنم؛ فیلمی مثل “کلاه قرمزی و بچه ننه” در جشنواره نمایش داده میشود؟ پاسخ به این پرسش منفی است چون از اساس فیلمی مثل “کلاه قرمزی” نیازی به حضور در جشنواره ندارد و از سوی دیگر فیلم هایی از این دست موضوع دست اندرکاران برگزاری این جشنواره نیست.
گودرزی: ما در جشنواره فیلم کودک و در چند سالی که مسئولیت داشتهایم همیشه خواستهایم بخش خصوصی را نیز درگیر کنیم اما مسئله این است که بخش خصوصی نمی خواهد درگیر سینمای کودک شود و در این بخش سرمایهگذاری کند.
* صحبت درباره مشارکت بخش خصوصی بسیار مطرح شد. اما این مسئله همچنان باقی است که سینما برای سینماگر به معنای هنر است اما برای تهیهکننده و سرمایهگذار بخش خصوصی سینما به مثابه یک فعالیت اقتصادی که باید به درآمدزایی برسد مطرح میشود.
گودرزی: خیلی از تهیهکنندگان بخش خصوصی حتی حاضر نیستند 40 درصد مشارکت خود را تا پایان داشته باشند و مدام در تماس هستند و نامه می دهند که این درصد از مشارکت را کم کنیم. حال اینکه اگر بخش خصوصی خیلی تاثیرگذار وارد تولید شود دولت دست از تولید بر میدارد. حالا من این سئوال را می پرسم چرا فیلمی مثل “کلاه قرمزی” تمایلی برای مشارکت با بنیاد فارابی ندارد؟
* چون از اساس نیازی به این مشارکت ندارد. خودش پول خودش را درمیآورد و از اکرانش هم مطمئن است.
اطیابی: فیلمی چون “کلاه قرمزی و بچه ننه” سراغ بخش دولتی نمیآید چون از اساس هزینه بالایی برای تولید ندارد و نکته دوم اینکه فیلمی مثل “کلاه قرمزی” را نباید با فیلم های سینمای کودک مقایسه کرد چون این فیلم برخاسته از حس نوستالژی است که در تلویزیون شکل گرفته و آن پشتوانه چند ساله را با خود دارد. از همین رو باید ظرفیتهای اکران سینمای کودک متناسب با تولیدات باشد. ضمن اینکه موفقیت به این معنا نیست که همه فیلمها باید مثل “کلاه قرمزی و بچه ننه” فروش داشته باشند. در نهایت معتقدم که سینمای کودک در دنیا از صریحترین سینماها است که دنیا با رویی گشاده به آن نگاه می کند به همین دلیل با اکران مناسب این ژانر سینمایی باید این ظرفیت سینمای ایران را در جهان تقویت کرد.
ادامه دارد …