ایرانگرد نیوز: هنرمندانی هستند که کمتر چهره آنها در اماکن هنری دیده میشود و بیشتر نامشان و اعتبارشان است که دهان به دهان میچرخد. هنرمندانی که آثارشان به فروش میرسد، مورد تحسین قرار میگیرد ولی کمتر تن به مصاحبه میدهند و کمتر خود را در کانون توجه قرار میدهند. آنها اجازه میدهند آثارشان به جای خودشان حرف بزنند. از جمله این هنرمندان “ابوالقاسم عتیقهچی” است.
عتیقهچی از دانشگاه “کوئینمری” لندن فارغالتحصیل شد و بعد از سفر به فرانسه چندین سال در این کشور به فعالیت هنری پرداخت و به عضویت خانه هنرمندان پاریس در آمد و نام او در فهرست هنرمندان سرشناس کتاب (AKOUN) درج شد. او بیشتر از 10 سال در فرانسه با سبک (NOUVELLE FIGURATION) کارکرد و توانست بیش از صدها اثر زیبای هنری به نمایش بگذارد.
آثار این هنرمند در آمریکا و شهر اوکلاهاما، در انگلستان شهر بیرمنگام، در شهرهای تولوز، پوآتیه، اویان و النسی فرانسه، در ژنو سوئیس، در گالری اکسویای دبی و در فرهنگستان هنر و مجموعه سعدآباد تهران به نمایش در آمده و همیشه تحسین مخاطبان را برانگیخته است.
عتیقهچی بعد از بازگشت به ایران، با علاقه دیرینهای که به هنر خوشنویسی و خطاطی داشت توانست پس از سالها تعلیم و کوشش در رشته نقاشیخط به ابعاد و اشکالی جدید دست یابد. آثار عتیقهچی برخلاف روال بیشتر نقاشیخطهای اساتید ایران، رنگ را غالب خود کرده و از تک رنگ بودن گریخته است.
عتیقهچی با ابداع شیوههای جدید و اضافه كردن فرمهای کوچک در داخل حروف خیلی بزرگ نستعلیق به نوآوری جدیدی در نقاشیخط دست یافت. او در خلق آثار خود از خط نستعلیق الهام گرفت و با رنگی شاد و زنده به آن غنا بخشيد.
اين هنرمند در نقاشیخطهای قرآنی با استفاده از رنگهای ملایم پاستل، سعی در بیشتر روحانی جلوه دادن آثارش كرد و با استفاده از خطوط روان، دلپذیر و مدور تلاشي در ایجاد ارتباط با مخاطب آثارش دارد، چنانچه همه حروف استفاده شده در تابلوهای او از ظرافت و زیباییهای بصری بیشتری نسبت به نقاشیخط های سنتی برخوردار است.
او در آثاری که از آیههای قرآن استفاده میكند از خط ثلث الهام و آن را با خط نسخ تلفیق و برای تذهیب آن از ورق طلا استفاده میكند. همچنين عتیقهچی به دليل ابعاد تابلوهایش که یکپارچه و در اندازههای بزرگ است فقط به قواعد خوشنویسی اکتفا نمیكند و به خاطر بزرگی تابلوهایش سبکی جدید و منحصر به خود دارد.
به مناسبت حضور دوباره این هنرمند در کشور و نمایش آثارش در خانه هنرمندان و سعدآباد با وی به گفتگو نشستیم که این گفتگو در ادامه میآید:
* اگر با اغماض از روی آثار بزرگان گذشته مانند اسماعیل جلایر بگذریم و نقاشیخط را کمی مدرنتر از آثار قدمای خط بدانیم، چه تعریفی از نقاشیخط ارائه میدهید؟ در تعریف کلاسیک نقاشیخط دو مدل برخورد را می بینیم یکی استفاده از حروف به عنوان نماد و برخورد دیگر هم معنا یافتن حروف در نوشتار. شما بیشتر روی کدام مقوله کار میکنید؟
– تابلوهای من باید معنی داشته باشد و ترکیب حروف با هم باید باز هم یک حرف بسازد که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند. به عنوان مثال الان بیشتر روی کلمه “جان” کار میکنم.
* چرا جان؟
– چون نهایت همه چی “جان” است و در شعرها هم میگویند جان و جهان. جان مهمتر از جهان است و تا جان نباشد کسی نمیتواند در مورد جهان صحبت کند. من در این چهار پنج سال گذشته در حال کار روی حروف هستم و خوشنویسی را به شیوه خودم ارائه میدهم.
* شما نقاش هستید یا خوشنویس؟ نزد چه کسی خوشنویسی را فرا گرفتهاید؟
– من کلاس خوشنویسی نرفتم و استادی هم در این زمینه نداشتم. خودم با تماشای حرکت قلم خوشنویسان کار کردم و توانستم این هنر را یاد بگیرم و اجرا کنم. تمام تلاش من این است که در آثار نقاشیخط ام آزادی عمل دیده شود و برای این منظور همواره دوست دارم خیلی خالصانه کار کنم و به یک سری قوانین که دارم پایبند باشم. قوانین خودم که همگی دال بر وجود حس زیبایی در نقاشیخط هستند.
در تابلوهایی که در سعدآباد به نمایش گذاشتم خط نسخ، ثلث و کوفی را به نمایش درآوردم که هیچکس تاکنون این کار را نکرده که این سه خط را با هم مخلوط کند. ممکن است کسی جرات کند و دو خط نسخ و ثلث را با هم مخلوط کند ولی هیچ کس جرات ندارد خط کوفی را نیز با این خطها ترکیب کند.
* به چه دلیل خط کوفی را به خط نسخ و ثلث و در برخی آثار به تستعلیق درشت اضافه کردهاید؟
– به خاطر زیباتر کردن نقاشیخط. اگر دقت کنید میبینید که بیشتر خطها کوفی است که به ثلث هم رسیده است. خط ثلث گردش دورانی ندارد به همین خاطر زیبایی خاصی ندارد پس خط کوفی را هم به آثارم وارد کردم.
ضمنا همانطوری که شما هم گفتید نستعلیق نیز کار میکنم. این خط قواعد خاص خودش را دارد که اگز رعایت نشود خط درستی درنمیآید.
برخی میگویند در آثار من نسخ و ثلث با هم مخلوط شده ولی نظر من این نیست و همواره سعی کردم نوآوری داشته باشم و سعی کردهام کاری خلق کنم که با مخاطب ارتباط برقرار کند.
* اگر آمار فروش آثارتان را که آمار خوبی نیز هست دلیلی بر داشتن مخاطب برای آثارتان بدانیم، دلیل برقراری این ارتباط را در چه میدانید؟
– به خاطر این که کار خودم و خالصانه بوده است. من از خودم برای خلق اثر انرژی گذاشته و کار تکراری به خورد مردم و مخاطبانم نمیدهم.
البته این ارتباط موثر و مثبتی که با آثارم برقرار میشود دلیل دیگری هم دارد. میتواند یکی از دلایلش آشنایی چشمی با این خط باشد چون در کتیبههای مساجد ایران نظیر این خط را زیاد داریم.
* در طول دوران کاری شما یک نکته وجود دارد و آن هم این است که شما وحدت رویه داشتهاید. در آثارتان از گرته برداری و نمونههایی هم از طلاکوبی و حاشیهنگاریهای قرآنهای قدیمی هم هست و یا در خطوطتان از “قاف” قرآن کوفی نیز استفاده کردهاید.
– تحقیقات زیادی در خطوط کوفی قرآنهای قدیمی داشتم. قاف برخی آثار من با توجه به زیبایی آثار کوفی قدیمی دقیقا شکل همان قدیمیهاست. برخی اوقات حتی اگر امکان استفاده از این قاف نبوده آن را در هر حال در تابلو به کار بردهام.
من چهار سال روی یک پرده کعبه کار کردم که تمام چیزهایی که روی پرده کعبه هست به سبک خودم کار کردم. باید بدانید که در گذشته تمام پردههای کعبه را ایرانیها طراحی کرده و میساختند اما بعد ترکها و درنهایت عربهای مصری این کار را انجام دادند و گوی رقابت را از ما دزدیدند.
من دیدم دیر زمانی است که ایرانیها روی پرده کعبه کار نکردهاند، پس دست به کار شدم و یک پرده کعبه روی بوم کار کردم. دور پرده کعبه “آیه الکرسی” نوشتم که طول این پرده که در 10 لت نوشته شده به 12 متر میرسد. اینها کوچک شده پرده کعبه است و هر زمان که بخواهند برای کعبه این گونه پرده بزنند من میتوانم طرحش را بدهم تا برای سوزندوزی و طلادوزی روی آن اقدام کنند.
* تا حالا چنین پیشنهادی برای ساخت یک پرده برای خانه خدا به شما نشدهاست؟
– خیر . من برای خودم و علاقه شخصی این کار را کردم.
* میخواستم به کارهای جدیدتر شما نیز بپردازیم یعنی درشتنویسیهای قرآنی و یا کارهای اخیرتان که ترکیبی از مرغهای بسمالله با خطوط و رنگ است. چه شد که به این ترکیب رسیدید؟
– دو سال پیش در گالری سیحون نمایشگاه گذاشتم و کارهای جدیدی را ارائه دادم که با استقبال روبرو شد به همین دلیل روند را عوض کردم و به نوشتن همان کلمه کلیدی عالم هستی یعنی “جان” پرداختم. در فرانسه که بودم برخی اوقات حتی فیگوراتیو هم کار میکردم که اتفاقا فروش خوبی هم داشت ولی وقتی به ایران بازگشتم درک کردم که نمیخوام چیز اضافهای در خلق آثار هنری داشته باشم. در نقاشی پست مدرن چیزی برای اضافه کردن نداشتم و به این علت به نقاشیخط روی آوردم.
* چندسال است که دیگر فیگوراتیو کار نمیکنید و به خط روی آوردهاید؟
– حدود 10 الی 12 سالی میشود.
* شما بر فروش آثارتان در فرانسه و یا حتی دوبی پافشاری میکنید. این یک واقعیت است که کارهای شما در خارج از مرزهای ایران به خوبی به فروش میرسد اما در ایران کمتر نمایشگاهی برای فروش میگذارید. البته آثار شما در جدول فروش و حراجهای داخلی نیز در صدر قرار دارد، یعنی مخاطب داخلی را نیز اغنا کردیدهاید. به نظر شما دلیلش چیست؟
– وقتی من به ایران آمدم نقاشیخط مد شده بود و همه نقاشیخط کار میکردند اما به خاطر انرژی که برای کار کردن میگذاشتم آثار من خریدار داشت. البته بعد از مدتی کریستیز نقاشیخط را بیشتر مدنظر قرار داد و افرادی مثل محمد احصایی و یا حسین زندهرودی نقاشیخط را ترویج دادند.
*کدام را بیشتر قبول دارید. احصایی یا زندهرودی را؟
– زندهرودی. زیرا زندهرودی با رنگ هم کار میکند. همانطور که خود من نیز در تابلوهایم از رنگ زیادی استفاده میکنم.
* دلیل استفاده شما از رنگ چیست؟ برخلاف خیلی از تابلوهای نقاشیخط داخل کشور، شما خیلی کم از تابلوی تکرنگ استفاده کردهاید.
– متاسفانه هنرمندان داخلی ما میترسند از رنگ استفاده کنند زیرا کار کردن با رنگ سخت است. من خودم هم گاهی میترسم. استفاده از رنگ در نقاشیخط با استفاده از رنگ در کارهای فیگوراتیو فرق میکند و بسیار سختتر است. اگر حتی کمی هم در استفاده از رنگ در نقاشیخط دچار لغزش شویم کار خوبی خلق نخواهد شد به خاطر همین خیلی از هنرمندان و خطاطان میترسند از رنگ استفاده کنند.
* به نظر شما چرا باید این مشکل را داشته باشند؟
– چون کار نکردهاند و از رنگ چیزی نمیدانند. بیشتر خوشنویسانی بودند که به نقاشیخط روی آوردهاند. باید سالها کار کنند و چیزهای جدید در مورد رنگ یاد بگیرند.
* ما در سابقه نقاشیخط آثار فرامرز پیلآرام را داریم که نقاشی و خوشنویسی را کامل میشناخت اما آن زندهیاد هم در کارهاش آنقدر تنوع رنگ وجود ندارد.
– استفاده از رنگ باید منوط به انرژی باشد که خالق اثر میخواهد به مخاطب بدهد.
تکهای از پرده کعبه طراحی شده توسط عتیقهچی
* شما کلا با خلق اثر تکرنگ و دو رنگ مخالفید؟
– نقاشی یعنی رنگ و بعدش مباحثی مثل خط به میان میآید. میگویند نقاشیخط ولی مهمتر از خط، این نقاشی است که باید بروز کند. باید رنگها و ترکیبات را با هم شناخت و بعد به سراغ خط رفت. نمیگویم خط زشت است اتفاقا برعکس خط بسیار هم زیباست ولی نقاشی در خط مقدم قرار دارد.
* در رابطه با رنگ صحبت میکردیم.
– بله استفاده از رنگ بسیار سخت است و حتی پیلآرام هم خیلی باهوش بود که در حد معین و البته اندک، موم را به رنگ آغشته کرده و روی بوم میکشید.
* همین را میخواهم بدانم که دلیل این کار چیست؟
– چون بسیار سخت است و هنرمندان برای به کارگیری رنگ، ترس دارند. البته این فقط شامل هنرمندان نمیشود. مردم ما نیز برای استفاده از رنگ همیشه محتاط هستند. شما در ایران خانه بنفش نمیبینید گو اینکه دلشان نمیآید که خانههای خود را با رنگهای زیاد آرایش کنند در صورتی که ایران قدیم همیشه پر از رنگ بوده و کمتر خانهای بوده که مانند امروز اینقدر ساده و بیرنگ باشد.
* به نکته خوبی اشاره کردید. به تفاوت رنگهایی که مردم در قبل میدیدند و آنچه الان میبیند. این میتواند دلیلی باشد برای این که هنرمندان جدید از رنگ استفاده نمیکنند؟
– ببینید الان اکثر هنرمندان با مرکب رنگ کار کردهاند و از نقاشی چیزی نمیدانند. این به سابقه بصری آنها ربطی ندارد. بیشتر سوژههایی که استفاده میکنند رنگ کردنش سخت است پس کار راحت را انجام میدهند و کار را آنچنان که باید رنگ نمیکنند.
* برآیند صحبتهایتان اینگونه است که شما سالهای سال کار کردهاید که فقط و فقط به دنبال نوآروی هستید ؟
ــ بله من هر روز میخواهم چیز جدیدی خلق کنم.
گفتگو از مجید احمدی