بالاخره پس از گذشت 8 سال زنگ پایان دولت نهم و دهم زده شد. در این سالها میراثفرهنگی با تغییر ماهیت جدی از یک سو، با ایفای نقش بنگاه اقتصادی و سیاسی به حل معادلات دولتمردان میپرداخت و از سوی دیگر با بیتوجهی به وضعیت مرمتی بسیاری از بناهای تاریخی، ناقوس مرگ مهمترین بناهای تاریخی ایران را بهصدا در میآورد. بهطوریکه کارشناسان معتقدند، نتیجه انفعال مسئولان ارشد سازمانی تنها یک نتیجه را رقم زد؛ بیاعتمادی مجامع بینالمللی حفاظت از آثار و بناهای تاریخی نسبت به میراث ایران.
گفته میشود، در طول این 8 سال کارکرد ابنیه تاریخی در حد دیدنیهای سیرک تنزل پیدا کرده و کشمکشهای سیاسی و جناحی چنان ضربهای به بدنه این نهاد علمی و تخصصی وارد آورده که متخصصان از سالها تلاش برای بهبود و مرمت این پیکر مجروح میگویند. چراکه سازمان میراثفرهنگی در این 8 سال، تنها نهاد دولت بهشمار میرفت که بهواسطه حضور افرادی چون مشایی و بقایی، رویکرد کاملا سیاسی به خود گرفت.
ثبت آثار تاریخی، اعمم از بنا و میراث معنوی در فهرست جهانی کاری بزرگ بود. دولت نهم و دهم 9 اثر از 15 اثر ایران در فهرست میراث جهانی را به ثبت رساندهاست؛ اما به گفته کارشناسان این کافی نیست و ای کاش نمره حفاظت این سازمان در مقیاس جهانی 20 میشد.
«سعید فلاحفر» پیشکسوت و کارشناس ارشد معماری و مرمت در رابطه با مشکلات و معضلات میراثفرهنگی طی 8 سال گذشته اینطور به خبرگزاری میراثفرهنگی میگوید: «در حالحاضر مهمترین مشکل میراثفرهنگی تغییر ماهیت آن است. سازمان میراث فرهنگی کشور، در آغاز مجموعهای علمی و فرهنگی بود که وظیفه حفاظت و سازماندهی یادگارهای تاریخی را فراتر از هر باید و نباید اعتقادی، سیاسی و اقتصادی به عهده داشت. اما با روی کار آمدن دولت نهم و دهم کم کم دچار زاویه و انحراف شدید از وظائف ذاتی خود شد».
سعید فلاحفر:
وقتی به حساسیت سازمان به بازخوردهای سطحی سیاسی و اجتماعی پروژهها نگاهی بیاندازیم متوجه میشویم که میراثفرهنگی کاملا به یک بنگاه اقتصادی و سیاسی تبدیل شده است
بهگفته این کارشناس، شاید ادغام میراث فرهنگی و گردشگری را بتوان اولین بروز زاویهدار شدن سازمان میراث فرهنگی تعبیر کرد. چنانچه با ورود اقتصاد سطحی، جاذبه و کارکرد ابنیه تاریخی در حد دیدنیهای سیرک تنزل یافت.
اما به تدریج، علیرغم وعدههای داده شده در این ادغام، ساختار علمی و فرهنگی میراثفرهنگی تحتالشعاع قدرت اقتصادی و سیاسی گردشگری قرار گرفت و راه برای تغییر بنیادی میراثفرهنگی باز کرد. نگاهی به کارنامه فرهنگی، تجارب و تحصیلات مدیران تازه کار سازمان به خوبی این مهم را نشان میدهد.
اما “بیژن روحانی” که دکترای حفاظت از میراث معماری دارد به ساختار حفاظت از میراث فرهنگی با تغییر سیاستهای دولت تاکید دارد. بهگفته وی، ساختار حفاظت از میراثفرهنگی و از آن مهمتر درک و برداشت از این مقوله در هشت سال گذشته ضربهای اساسی خورد. در ایران، فرهنگ به طور عمومی و میراث فرهنگی به طور ویژه به دولت و سیاستهای آن وابستگی زیادی دارد. بهگونهای که برخی فکر میکردند عوض شدن سیاستهای دولت، هیچ تاثیری بر روند حفاظت میراث فرهنگی ندارد، اما مشاهده کردیم که چهطور جریانی که با آهستگی در میراث فرهنگی و در سالهای پیش آغاز شده بود و افتان وخیزان به راه خود ادامه میداد ناگهان در سطح کلان دچار وقفه شد. درواقع، تغییر مدیریتها و جا بهجاییهای فراوان و پی در پی، ثبات را در سازمان میراث فرهنگی طی این 8 سال از بین برده است.
معامله بناهای ثبتی در دولت نهم و دهم
اما نقدی که همواره کارشناسان بر سازمان میراثفرهنگی وارد میکنند، تغییر مسیر و انحراف ناگهانی سازمان میراثفرهنگی به وجهالمصالحه کشمکشهای سیاسی و جناحی است. بهتعبیری ظرفیتهای فرهنگی و منابع مالی این حوزه و بهویژه اقبال و حساسیت عمومی در موضوع میراث فرهنگی، به صورت ابزاری برای ستاد تبلیغاتی بخشی از قدرت حاکمیتی در این سالها مورد سوء استفاده قرار گرفت و تبدیل به حیاط خلوت دولت شد.
فلاحفر میگوید: «این همان نگاهی بود که تلاش میکرد حوزه قدرتمند و با نفوذی مثل سازمان حج و اوقاف را هم به دست بگیرد. وقتی به حساسیت سازمان به بازخوردهای سطحی سیاسی و اجتماعی پروژهها و غلبه محاسبات سود و زیانهای اقتصادی و مالی بر وجوه علمی و فرهنگی آن نگاهی بیاندازیم متوجه میشویم که میراثفرهنگی کاملا به یک بنگاه اقتصادی و سیاسی تبدیل شده است.
هرچند که اجرای این طرح با مشکل بزرگی مواجه شد و آن مقاومت بدنه کارشناسی میراث فرهنگی بود. کارشناسان ممنوع المصاحبه شدند و تغییر وسیع در مدیرت بخشهای اصلی سازمان برای رفع مشکل کافی نبود. برای همین نوعی پاکسازی علمی و جناحی هم لازم بود. بنابراین آخرین تیر بهدستور حمید بقایی با انتقال معاونت میراثفرهنگی به فارس از چله رها شد.
این کارشناس مرمت میافزاید: «طبیعی است جابجایی برای متخصصان اصلی سازمان که معمولاً با مراکز علمی و دانشگاهی مرتبط بودند امکان نداشت. بههمین دلیل، در یک رفت و برگشت، از غربال سازمان میراثفرهنگی فقط نیروهای ساده اداری، مدیران همسو و تعدادی کارشناس متوسط باقی ماندند. البته تعدادی هم با بهانه دورکاری کنار گذاشته شدند. حتی کنگره بین المللی معماری بم ـ به عنوان بزرگترین برنامه تولید علم در حوزه معماری ایرانی و میراث فرهنگی هم تعطیل شد. مرکز آموزش از چنین زخمی بینصیب نماند. سازمان میراث فرهنگی بیش از هر حوزهای موضوع انتقاد بود و کمتر از هر حوزهای پاسخ داد. کار به جایی رسید که بناهای ثبت شده مورد معامله قرار گرفت.»
در این میان اما روحانی با تایید گفته فلاح فر اینطور بیان کرد: «مدیرانی که هیچ آشنایی با این مقوله نداشتند ناگهان سیاستگذار این عرصه شدند. شتاب برای اقدامات نمایشی و بالابردن آمار ثبت آثار تاریخی در تقابل برای اقدامات علمی و کارشناسی قرار گرفت. گرچه ایران توانست آمار ثبت محوطههای خود در فهرست میراث جهانی را افزایش دهد، اما این افزایش هرگز همراه با ارتقاء کیفیت حفاظت از این محوطهها نبود. انتظار میرفت حداقل وضعیت این چند اثر شاخص و ثبت جهانی بهتر از نقاط دیگر باشد، اما چنین نشد. تنگ کردن حلقه ارتباطی با کارشناسان و منزوی کردن بسیاری از آنان به جایگاه علمی سازمان میراث فرهنگی آسیب جدی زد.»
علی رنگچیان:
آنچه در طول 8 سال گذشته بر سر میراث فرهنگی رفته است چنان دردناک و غیرقابل باور است که نگاه به آن جز با افسوس و درد ممکن نیست، اما چارهای جز نقد این وضعیت برای بازگشت به شرایط عادی وجود ندارد
بهگفته وی، در عرصه حفاظت و مرمت، باید به علم و فنآوری روز دنیا مجهز بود. حمایت مادی برای حفاظت از آثار تاریخی ایران گرچه ضروری است اما کافی نیست. باید زمینهای برای نو کردن و تازه کردن ابزارهای نظری و عملی ما در این زمینه فراهم شود. بنابراین ضرورت دارد جایگاه نهادهای مردمی و غیردولتی هرچه بیشتر تقویت شود.
بهگفته فلاحفر، با نگاهی به لیست بناهایی که از فهرست آثار ملی خارج شدند و حدود حرایمی که به نفع ساخت و سازهای جدید عقب رفتند از یک سو، و بیاعتمادی مجامع بین المللی حفاظت از آثار و بناهای تاریخی به عملکرد سالهای اخیر سازمان میراثفرهنگی بیش از پیش انفعال این نهاد در این سالها نشان میدهد.
نابودی اسناد 100 ساله میراثفرهنگی
اما “علی رنگچیان”، یکی دیگر از کارشناس ارشد مرمت و احیاء بناها و بافتهای تاریخی است که اعتقاد دارد «آنچه در طول 8 سال گذشته بر سر میراث فرهنگی و خاصه بناهای تاریخی و محوطههای باستانی و بافتهای شهری و روستایی رفته است چنان دردناک و غیرقابل باور است که نگاه به آن جز با افسوس و درد ممکن نیست، اما چارهای جز نقد این وضعیت برای بازگشت به شرایط عادی وجود ندارد».
رنگچیان که با فلاح فر همعقیده است باز هم به مدیریت سیاسی بهجای مدیریت علمی و آگاهانه تاکید دارد. اقدامی که سبب شد با جایگزینیهای پی در پی و رفت و آمدهای مکرر و کوتاه مدت، فرصت هرگونه برنامهریزی و ثبات از این سازمان گرفته شود.
جابجاییهایی که نهتنها در حوزه مدیریت، که وقتی به نقل و انتقالات مکانی سازمان میراث فرهنگی به دیگر شهرها تسری یافت منجر به فاجعه از دست رفتن بخش عمدهای از کارشناسان مجرب حوزه مرمت و معماری و از بین رفتن اسناد میراث 100 ساله بود. چنانچه هنوز هم از سرنوشت نهایی این میراث عظیم که اهمیت آنها کمتر از خود آثار نیست اطلاع دقیقی وجود ندارد.
این درحالی است که، خروج آثار ثبتی از فهرست آثار ملی و تخریب آنها باعث از دست رفتن بخش بزرگی از میراث معاصر شد. ضایعهای که بیسابقه بود و دیگر قابل جبران نیست.
درحالحاضر پایین آمدن سطح کیفی مدیریت، در همه سطوح کارگاههای مرمتی و تعطیلی بسیاری از آنها محصول دیگری از مدیریت نمایشی سازمانی است که بهجای امور تبلیغاتی و نمادین، نیازمند پژوهش و کار در فضایی آرام و بدون دغدغههای سیاسی است. در این مدت معیارهای این سازمان، که کیفیت در آن عامل بسیار کلیدی و مهمی است، جای خود را به معیارهای کمی و آمار و ارقامی داده است که با نگاهی سطحی میتوان به تاثیر یا عدم تاثیر چنین نمایش آماری وقوف یافت.
مطالبات میراثیها از دولت جدید؛ میراث به جایگاه اصلیاش برگردد
فلاحفر اما روی کار آمدن دولت حسن روحانی را اتفاقی مثبت ارزیابی کرد و با ابراز امیدوار خواهان آن شد که میراثفرهنگی به جایگاه و خانه اصلیاش برگردد و با نگاهی مبرا از سیاست و قدرت به وظیفه اصلی خود بپردازد.
او معتقد است، قضاوت به عهده میراثفرهنگی نیست. وظیفه سازمان، حفاظت از میراث فرهنگی است. قضاوت را باید به عهده تاریخ و نسلهای آینده گذاشت چراکه نمیتوان به دلیل مغایرتهای سیاسی و ایدئولوژیک با باورهای شخصی و گروهی، آیندگان را از یک بنای تاریخی و یک اثر فرهنگی ماندگار محروم کرد.
روحانی نیز افزود: «در حالحاضر با روی کار آمدن دولت تازه حسن روحانی روزنههای امید برای تغییر باز شده است. این میزان از امیدی که در سطح جامعه وجود دارد را باید جدی گرفت. بازگشت نگاه کارشناسی و ثبات به سازمان میراث فرهنگی مسلما اولین قدم باید باشد. اما در کنار آن باید دید چه طور میشود از قابلیتهای موجود در جامعه ایرانی استفاده کرد. آقای حسن روحانی رییس جمهور جدید ایران اعلام کرده میخواهد با دنیا وارد تعامل و همکاری شود. میراث فرهنگی یکی از بهترین زمینهها برای تعامل و گفتگوی ایران با دنیاست. سرمایههای ایرانی داخل و خارج از کشور را باید جدی بگیریم و به ترمیم جایگاه میراث فرهنگی در ایران بپردازیم.