به دنبال وقوع حریقهای پیدرپی در جنگل و فضاهای سبز در برخی از نقاط مختلف کشور؛ هانی رستگاران، مسئول ثبت آثار و حریم میراث ملی استان سمنان و پژوهشگر میراث فرهنگی در یادداشتی با عنوان «اسب کشان، قلعهای هم پیوند با محیط زیست» به موقعیت قرارگیری این تپه و ارتباط آن با محیط زیست پرداخته است.
قلعه اسب کشان؛ میراثی ملی
«میراث تاریخی سرزمین ایران، متشکل از اجزای شاخص و منحصربهفردی است که هر یک به لحاظ کاربری، سبک و سیاق معماری دوران حکومتی، ضرورت تأسیس و خلاقیتهای نوآورانه در شیوهی ساخت و سازه اثر از درجه اهمیت ویژهای برخوردار است، به نحوی که در عصر حاضر و دوران معاصر به عنوان موضوع مطالعات و پژوهش بسیاری از ایرانشناسان و محققان نامدار سایر کشورها به خصوص پژوهشگران معماری ایرانی – اسلامی اروپا مطرح بوده است. از این رو، هر یک از آثار و مواریث تاریخی و فرهنگی این مرز بوم، دارای شخصیتی خاص و یکتا است که در نتیجه تعاملات اجتماعی و فرهنگی ایران با کشورهای دیگر مناطق و همسایگان شرقی و غربی، می توان رد پای این قبیل آثار فاخر و ارزشمند معماری و شهرسازی متمدن را به وضوح مشاهده کرد.
قلعهها یکی از انواع ساختمانهایی هستند که قدمت تأسیس و پیدایش آنها به پیش از دوران تاریخی و اسلام برمیگردد. این ابنیه با معماریهای پیچیده و نامهای متفاوتی مانند ارگ، استحکامات، بارو، حصار، دژ، صرح، قصر، کاخ، کوت، کوشک، رخ شناخته میشود، ولی مرسومترین آن قلعه یا در جمع مکسر قلاع است. پیش از بروز و ظهور شهرسازی مدرن، مردم به طور عمده در کلونی و مجموعههای همفرهنگ، با زمینههای رفتار اجتماعی نزدیک به یکدیگر زندگی میکردند که به مرور این سبک زندگی موجب تشکیل قبایل یکجانشین و بعدها سکونتگاههای قبایل که قالب کلونی های اجتماعی، به عنوان یک جامعه کوچک ایجاد شده بود، روستاها و شهرها را شکل داد که زمینه را برای حکمرانی مرکزی و ارائه امکانات از سوی مجموعههای حکومتی فراهم کرد.
پس از دوران پارینهسنگی و ورود به دوران گذار تاریخی، زندگی در کلونی های اجتماعی به مرور تحت تأثیر تجربیات فردی و علم افزایی گروه های انسانی، به سمت زندگی در فضاهای مسقف ساخته دست بشر سوق پیدا کرد که زمینه زندگی مجموعههای انسانی را در بناهایی مانند قلعهها و ارگهای حکومتی دارای برج و بارو و تأسیسات نظامی و حفاظتی به وجود آورد. زندگی در قلعهها، این مزیت را برای ساکنان آن داشت که به لحاظ امنیت و صیانت از داراییها، یک ساختار دفاعی مرکزی از کل جمعیت ساکن قلعه حمایت و حفاظت میکرده و درعین حال، ضمن صرفهجویی در بسیاری از هزینهها و توسعهپذیری پایدار با استفاده از محصولات کشاورزی و دامی اهالی ساکن که امکان خودکفایی و امنیت زیستی غذایی و اشتغال را برای یکایک اجزای سکونتگاه پدید میآورده، زندگی مسالمتآمیز، باورپذیری و همبستگی را در حیات اجتماعی و برای ساکنان قلعه متبلور میکرده است.»
وی در ادامه قلعه ای هم پیوند با محیط زیست که نیاز به ملی شدن دارد، گفت:
«روستای کهن “اسب کشان” در مسیر جاده بیارجمند به بردسکن، در ۲۸۵ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان شاهرود، در دهستان توران واقع شده است. بسیاری شاید نام توران را با ذخیرهگاه جانوری و منابع طبیعی شاخصی که دارد بشناسند و به یاد آورند. دوران ساخت قلعه به دوره قاجار برمیگردد، سبک خاص معماری دوران قاجار در تزئینات گچی، طاقها و اتاقها مشهود است. نام قلعه از نام روستا گرفته شده، نام دیگر قلعه، قلعه سنگی میرزا موسی خان کرمی است؛ چون قلعه در اواخر دوران قاجار و اوایل دوره پهلوی توسط میرزا موسی خان کرمی برای سکونت مجدد مرمت و بازسازی اساسی قرار گرفت.
اندیشه و ایجاد قلعه و ساخت استحکامات زمانی در ذهن بشر شکل گرفت که او تهاجم و حمله را برای به دست آوردن آب و خاک و سایر نیازمندیها پیشه خود کرد. در این مسیر قلعه و باروها می توانستند نقش مهمی را در دفاع آنان از مایملک خود ایفا کنند، قلعه و بارو یکی از مهمترین سازمانهای جنگی و دفاعی آن دوران بوده و قلعه سنگی میرزا موسی خان کرمی در روستای کهن اسب کشان نیز بیشک نقش مهم و اثرگذار در این شیوه زندگی داشته است.
قلعه روی تپه صخرهای بنا شده، دیوارههای بیرونی قلعه تا بیش از نیمی از ارتفاع از سنگهای همین تپه که از نوع لاشهای و از جنس توف به شکل مکعب مستطیل و در ابعاد مختلف استخراج و مورد استفاده قرار گرفته است. سنگ توف نوعی سنگ آتشفشانی در رنگهای طوسی، جگری مایل به قرمز و سبز که در حدود ۷۰ تا ۸۰ میلیون سال قبل بر اثر انفجارات درونی زمین حاصل شده و در اطراف روستای اسب کشان به وفور یافت میشود. برجهای دیده بانی به صورت نیم دایره در چهار کنج قلعه و تا حدودی خارج از خطوط اصلی دیوارهها بنا شده تا نگهبانان بتوانند دید و احاطه کافی بر جوانب قلعه در هنگام دیدهبانی داشته باشند.
آب مورد نیاز اهالی قلعه از کانالهای مخفی از مسیر قنات آبادی تامین می شده که در حال حاضر تنها یک مسیر که از مظهر قنات اصلی سرچشمه میگیرد قابل مشاهده است. بنا در دو طبقه احداث شد که طبقه زیرین یا همکف که بعضا تا چهار اتاق تو در تو را شامل می شود به عنوان انباری و محل سکونت تفنگ چیان و طبقه دوم مخصوص سکونت میرزا موسی خان و بستگان نزدیک وی بوده که تا سی سال اخیر فرزندان و نوادگانش در آن سکونت داشتند، ولی به تدریج با افزایش جمعیت و ساخت و ساز خانههای جدید از حالت مسکونی خارج و تقریبا متروکه شد.
این قلعه از نوع قلعههای جلگهای مربع شکل، سنگی خشتی است. دیوارههای قلعه تا ارتفاع نیمی از آن از کف با چینه سنگ و ملات و مابقی با خشت خام و ملات گل احداث شد. سقف اکثر اتاقها با خشت خام و طاق ضربی گنبدی و مابقی با پوشش چوب و نی اجرا شده است. اتاقهای طبقه اول به صورت تکی و اتاقهای منتهی به برجها معمولا دو اتاق تو در تو هست. اتاقهای طبقه همکف تکی، دوتایی تو در تو و بعضا سه تا چهارتایی تو در تو که از اتاق انتهایی به عنوان مخفیگاه وسایل خاص از جمله ادوات جنگی مورد بهرهبرداری قرار داشت. چهار برج به صورت نیم دایره که در چهار کنج قلعه بنا شده و همچنین دارای یک درب یک تکه چوبی از تنه درخت چنار به ابعاد ۱۱۵ سانتیمتر در ۱۹۵ سانتیمتر ساخته و پرداخته شد. درب در ضلع جنوبی در انتهای دالانی به طول تقریبی پنج متر که با سقف ضربی گنبدی مدور احداث شده نصب شد. در اصلی از جنس چوب یکپارچه و بخشی از تنه درخت است.»
قلعه سالم خواهد ماند؟
رستگاران در ادامه به آسیبشناسی این قلعه تاریخی پرداخت:
«بر اثر گذر زمان و عوامل طبیعی نظیر ریزش نزولات جوی و متروکه شدن قسمتهایی از بنا، سقف گنبدی بام تعدادی از اتاقها و برجهای شمال شرقی و جنوب شرقی تخریب و فروریخته و در دیواره شرقی نیز ترک بزرگی که نشانگر جدایی دیواره از اسکلت اصلی بنا است قابل مشاهده است. رطوبت یکی از عوامل مهم آسیبرسان در بناها محسوب میشود. شرایط اقلیمی هر منطقه در بروز عوامل آسیبرسان رطوبتی و تاثیرات آنها در فصل های مختلف سال متغیر و متفاوت است.
در بناهای تاریخی به علت سن بنا مواد و مصالح سرد بوده و این افت درجه حرارت و فرسودگی مصالح به راحتی اجازه عبور باران، باد و رطوبت را به داخل بنا میدهد. رطوبت در این بنا از طریق زمین، پی، دیوارهای بنا از طریق حرکت آب از سطحی به سطح دیگر یا از طریق نفوذ آب باران و برف از هورنوها به داخل در مواد و مصالح بنا نفوذ کرده و باعث بروز مشکلاتی از جمله تغییر رنگ مصالح، شورهزدگی، فرسایش و تخریب در مواد و مصالح بنایی در بنا شده است.
فرسودگی یکی از مهمترین مسائل مربوط به فضای شهری و روستایی و کالبد یک ساختمان بوده که باعث بیسازمانی، عدم تعادل، عدم تناسب و بیقوارگی میشود. فرسودگی عاملی است که با کاهش عمر اثر و با شتابی کم و بیش از اندازه کند موجب فرسایش بنا میشود. شناسایی این اثر ارزشمند، نخستین قدم در مسیر برنامهریزی برای ثبت اثر در فهرست میراث ملی کشور و حفاظت و پاسداشت شایسته از آن است که با توجه به آسیبشناسی دقیق صورت گرفته، برنامهریزیهای بعدی در دسترس خواهد بود.»