وی افزود: این خلأیی است كه وجود دارد و به نظر میرسد تنها یك كلكسیونردار گاهی میتواند پازل گم شده فرهنگ و گذشته را حل كند. وقتی این ایده به ذهنم آمد جدای از تازگی آن به این فكر میكردم كه حیف است این مجموعهها در منازل شخصی و زیرزمینها و دور از چشم مردم بماند. ضمن اینكه مجموعههای خصوصی وقتی معنا پیدا میكنند كه با افرادی كه آنها را جمع كردهاند، انگیزهها، اهداف و نوع زندگیشان آشنا شد به همین خاطر از قالب مستند داستانی استفاده كردیم تا پیوند زندگی این افراد را با مجموعههایشان به تصویر بكشیم.
این مستندساز در پاسخ به اینکه با توجه به اینكه این افراد علاقهای به نمایش آثارشان برای عموم ندارند سوژههای خود را چطور پیدا میكردید؟ گفت: جوینده یابنده است! در ابتدا برخی از سوژهها توسط انجمن مجموعهداران به ما معرفی شدند. برخی دیگر را نیز از طریق اینترنت و موزههای عمومی كه با این مجموعهداران خصوصی در ارتباطند پیدا کردیم. نكته جالب توجه این بود كه مجموعهداران به هیچ وجه همدیگر را نمیشناختند و هر كس فكر میكرد در این راه تنها است. مستند ما كمك كرد تا آنها به هم معرفی شوند. ضمن اینكه سازمانها و نهادهای متولی میراث فرهنگی نیز از طریق مجموعه “كلكسیونرهای ایرانی” توانستند اشراف بیشتری بر مجموعههای خصوصی داشته باشند.
ظریفرفتار تأکید کرد: حقیقت این است كه ما نمیتوانستیم همه چیز را از قبل پیش بینی كنیم و هیچ ذهنیتی از قبل نداشتیم. این كه كلكسیونرداری به ما اعتماد كند و مجموعهاش را نشان دهد و حتی اجازه داشته باشیم از مجموعهاش تصویربرداری كنیم، سختترین مرحله كار بود. ما نیاز داشتیم تا اعتماد كافی را برای مجموعه داران به وجود آوریم و میدانستیم اگر این اعتماد به طور كامل به وجود نمیآمد، ممكن بود آنها برخی از آثار شاخص مجموعهشان را به ما نشان ندهند. پس سعی كردیم با تعامل درست، فضایی از اعتماد را به وجود آوریم. به طوری كه اکنون سایر مجموعهداران با ما تماس میگیرند و درخواست حضور در برنامه را دارند.
وی ادامه داد: چیزی كه در اولویت ذهن من و همكارانم قرار داشت رسیدن به شخصیت واقعی سوژهها بود؛ رسیدن به این نكته كه عكس تصور عمومی، درصد بالایی از مجموعه داران خصوصی ایران سوداگر و دلال عتیقه و كالا نیستند. عمده این افراد كه آثار را جمع میكنند و نمیفروشند، افرادی با تحصیلات بالا و جزو قشر فرهنگی كشورمان هستند كه درآمدشان از راههای دیگری است. نگاه من در این مستند بیشتر متوجه انگیزه این افراد و عشق و علاقه عجیب آنها به فرهنگ و تاریخ كشور بود. بخصوص وقتی میدیدم برخی از آنها حاضرند از زندگی خود بگذرند تا میراث فرهنگی كشور را حفظ كنند. آن آثار را به سختی تهیه میكنند و بعد به طرز عجیبی به آن وابسته میشوند. چون این آثار از منظر آنها مفهوم دیگری دارد.
تهیهکننده و کارگردان “کلکسیونرهای ایرانی” افزود: من تصور میكردم بیان این موضوع در قالب این مجموعه مستند میتواند به رشد فرهنگ حفظ آثار ملی كمك كند. گرچه نتیجه نهایی با میزان همكاری سوژهها رابطه مستقیمی داشت. اگر این اتفاق نمیافتاد هم از راههای دیگری وارد میشدیم تا در مجموع كار متعادلی تحویل دهیم.
ظریفرفتار با بیان اینکه میتوان گفت كه “كلكسیونرهای ایرانی” در كنار بخشی كه به زندگی این اشخاص میپرداخت یك بخش كارشناسی عمیق نیز داشت كه حاصل چند ماه تحقیق و پژوهش و همراهی كارشناسان میراث فرهنگی بود، یادآور شد: به خصوص سختگیریهایی كه ما درباره اصل بودن اشیا و دوره تاریخی آنها داشتیم تا به مخاطب اطلاعات درست ارائه دهیم. این بخش با جذابیتهایی كه داشت توانست تعادل خوبی بین قسمتهای مختلف ایجاد كند. اما در نهایت بخش تدوین سختترین بخش كار ما بود.
این مستندساز اضافه کرد: من همواره معتقدم نقش تدوین در كار مستند بسیار مهمتر از آثار داستانی است و بیشتر بار خلاقه كار بر عهده تدوین است. همچنین سعی كردیم از موسیقی مناسب با ریتم پیشبرنده در كار استفاده كنیم، هر چند كه موسیقی ما انتخابی بود. تمام تلاش ما این بود كه بیننده را با حرفهای تكراری و طولانی خسته نكنیم و بهاندازه وزن هر موضوع به آن زمان اختصاص دهیم.
وی در پایان درباره کارهای بعدی خود گفت: ایدههای زیادی دارم اما این روزها با توجه به درخواست سایر مجموعهداران خصوصی و استقبال مردم و البته حمایتهای دکتر پورحسین، امیدوارم بتوانم با ادامه حمایت شبكه مستند سری دوم “كلكسیونرهای ایرانی” را بسازم.
“کلکسیونرهای ایرانی” كه توليد آن از سال 1391 در شبكه مستند شروع شده، از دوشنبه هشتم مهر، ساعت 21 روی آنتن شبكه مستند رفته است.