همه‌چیز در “جاب‌جا” سر جایش بود/ طنز را با مسخرگی و لودگی اشتباه گرفته‌ایم

ایرانگرد نیوز: سینمای کمدی در ایران بعد از انقلاب دستخوش تغییراتی شد و می توان گفت عمده این تغییرات به مسایل فرهنگی باز می‌گردد یعنی سینما در لایه‌های نهانی خود بیشتر با جامعه همراه شد و به بیان دغدغه های آنان پرداخت. از جمله این آثار می توان به “اجاره نشین ها” در سال 1365 اشاره کرد که با نمایش آن جریانی به راه افتاد.

 

سینمای ایران در سال‌های بعد هم شاهد تولید و نمایش فیلم هایی بود که توانستند مخاطب را راضی نگه دارند و او را به سالن ها بکشانند. نمونه ای از این فیلم ها در دهه 70 آدم برفی، فیلم هایی از ابولحسن داوودی و یدالله صمدی است. همچنین “لیلی با من است” به دلیل قصه متفاوت و محتوایی که به آن می‌پرداخت جریان دیگری از این ژانر را به راه انداخت که توانست نقطه عطفی در تاریخ سینمای ایران محسوب شود.

 

در دهه 80 اما سینمای کمدی با نوعی افول همراه شد و فیلم‌های کمدی به سینماها راه یافتند که منجر به استفاده از اصطلاحاتی چون سینمای کمدی غیر فاخر و مبتذل شد؛ فیلم‌هایی که اکثر آنها با استفاده از کمدین های محبوب و ستاره اما بدون فیلمنامه های غنی تنها برای فروش گیشه ساخته می‌شدند. سینمای کمدی این روزها کمتر فیلمی به خود دیده است که بتواند مخاطب را به پای سالن های سینماها بکشاند و یا حتی او را تا انتهای فیلم راضی نگه دارد.

 

در نشستی که در خبرگزاری مهر انجام شد عوامل فیلم کمدی “جاب‌جا” که این روزها در سینماها اکران است، درباره فیلم خود و حتی عواملی که در طول این سالها منجر به رکود سینمای کمدی در ایران شده است، صحبت کردند. علی توکل نیا کارگردان، حسن توکل نیا تهیه کننده، افسانه چهره آزاد و مهران رجبی دو بازیگر فیلم، افراد حاضر در این نشست بودند و درباره چالش های تولید و ساخت و گرفتن پروانه نمایش و همچنین نبود فیلمنامه های مناسب در این زمینه و از همه مهمتر نبود سیاست‌گذاری های مشخص در ژانر طنز یا کمدی سخن گفتند.

 

علی توکل‌نیا کارگردان این اثر سینمایی، دو فیلم قبلی خود را به نام های “مدیوم” و “نفرین” در ژانر وحشت ساخته و اگرچه پیش از این در تولید فیلم و سریال هایی با مضمون طنز همکاری داشته و یا در مقام دستیار کارگردان فعالیت کرده است اما این اولین فیلم بلند این کارگردان در ژانر طنز محسوب می شود که آن را همچون پروژه های قبلی خود با همکاری برادرش ساخته است. “جاب‌جا” داستان مردی است که به اشتباه با یک فرمانده جنگ اشتباه گرفته می شود و این میان موقعیت هایی برایش پیش می آید که فضای کمدی فیلم را شکل داده است.

 

صحبت‌های ما با عوامل این فیلم در نشستی 2 ساعته شکل گرفت که بخش نخست آن را می‌خوانید:

 

* جناب توکل‌نیا شما دو فیلم اول خود را در ژانر وحشت ساختید چه شد که وارد فضای فیلم های کمدی و دنیای طنز شدید؟

 

علی توکل‌نیا: من به تدریج به این سمت کشیده شدم. البته خیلی قبول ندارم که اگر کسی در یک ژانری کار کرده است فقط باید در همان مسیر پیش برود. من دوست دارم حوزه‌های مختلف را تجربه کنم اما شرطش این است که شرایط تولید آنچه که می خواهم مهیا باشد یا بتوانم با فیلمنامه ارتباط برقرار کنم. در هر صورت فرقی نمی کند و ورود به ژانرهای مختلف را دوست دارم.

 

 

* چه دلایلی باعث شد که به این سمت کشیده شوید؟

 

حسن توکل‌نیا: دلیل خاصی نداشته است. علی توکل‌نیا بیشتر کار تهیه کنندگی انجام داده بود ولی با فیلم “مدیوم” شروع به کارگردانی کرد؛ فیلمی که ما می خواستیم برای آن مجوز 35 میلی متری بگیریم اما نشد.

 

قانون در آن زمان این بود که برای ساخت فیلم ویدیویی سه کارشناس باید آن را ببینند اما فیلم “مدیوم” سه ماه در دفتر محمود اربابی مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد باقی ماند و او هیچ وقت این فیلم را ندید و حتی تحویل شخص دیگری داده نشد تا آن را ببیند. در جلسه‌ای می خواستند تصمیم بگیرند که مجوز ساخت فیلم 35 میلی متری را بدهند یا نه که گویا در آن جلسه عده‌ای می گویند به اینها مجوز ندهید زیرا با حدود 150 میلیون فیلم می سازند و بعد آن را تبدیل به فیلم 35 میلی متری می کنند و به این ترتیب مانع دادن مجوز به “مدیوم” شدند.

 

*خود شما از فیلم “مدیوم” راضی بودید؟

 

علی توکل نیا: بله “مدیوم” بهترین فیلم من است.

 

حسن توکل نیا: نسبت به “جاب‌جا” و “نفرین” هم با کیفیت‌تر و هم کارگردانی آن بهتر بود اما متاسفانه چند نفر از دوستان در آن جلسه مانع شدند و بعد آن فیلم را شبکه چهار از ما خرید.

 

*خانم چهره آزاد شما به عنوان یک بازیگر از همکاری با کارگردانی که این فیلم دومین تجربه سینمایی بلند اوست، نگرانی نداشتید؟

 

چهره آزاد: برای من همکاری با آقایان توکل‌نیا سعادت بود. قبل از هرچی انسانیت اینها برای من اهمیت داشت و واقعا خوشحالم که با آنها همکاری داشتم. از لحاظ کار هنری و راهنمایی‌هایی که داشتند، همکاری با آنها بده بستان خوبی بود و من حس خوبی داشتم. در کار نظرخواهی وجود داشت و اگر موقعیت یا سکانسی نیاز به مشورت و همفکری داشت، درباره‌اش صحبت می کردیم. یک کار گروهی منسجم بود.

 

من خودم را فرزند تئاتر می دانم چون اگرچه که در سن 25 سالگی وارد کار تصویر شدم اما از 6 سالگی با مادربزرگم (زنده‌یاد رقیه چهره‌آزاد) پشت صحنه تئاتر بودم بنابراین برای من کار گروهی خیلی ارزش دارد و آن را در این پروژه حس کردم.

 

*فیلمنامه را که مطالعه کردید چطور با متن ارتباط برقرار کردید و چه نظری داشتید؟

 

چهره آزاد: برای هر بازیگری متن اولین شاخصی است که به واسطه آن تصمیم می‌گیرد در یک پروژه حضور داشته باشد یا خیر. من معمولا در دو مرحله فیلمنامه را می خوانم؛ اول به عنوان یک مخاطب عام، با این نگاه که می خواهم ببینم قصه چیست و بعد با این نگاه که حالا قرار است این نقش را بازی کنم دوباره آن را می‌خوانم.

 

این کار یک طنز موقعیت بود که از خواندنش لذت بردم و فکر کردم به عنوان یک مخاطب عام آن را دوست خواهم داشت. زمان مطالعه متن نمی‌دانستم که چه اتفاقی خواهد افتاد اما حالا حس می‌کنم از آنچه که فکر می کردم هم بهتر شد. البته در ذهن من پیش‌زمینه‌ای از کارهای برادران توکل‌نیا بود آنهم به خاطر کارهایی که تهیه‌کنندگی و تولید آنها را بر عهده داشتند؛ مثلا تهیه‌کنندگی “کاغذ بی خط” و همه اینها فاکتورهایی برای همکاری من با این پروژه بود. البته سوال هایی در ذهنم داشتم مثلا همکارهای بازیگرم چه کسانی هستند یا کارگردانی به چه صورت است؟ که بعدا در اولین نشستی که در دفتر توکل نیا تشکیل شد با کدهایی که دریافت کردم، احساس کردم جای مناسبی آمده ام.

 

 

* آقای رجبی شما چطور؟ فیلمنامه را خواندید و حضور در “جا‌ب‌جا” را پذیرفتید؟

 

مهران رجبی: من از زمان همکاری با سریال “هزاران چشم” کیانوش عیاری، حسن توکل‌نیا را شناختم. از عیاری در مورد توکل‌نیا پرسیدم که گفت من تقریبا همه خاورمیانه را گشتم بهتر از توکل‌نیا پیدا نکرده‌ام.

 

آدم خوشحال می شود وقتی تعریفی از کسی می شنود. همانطور که وقتی برعکس آن را می شنوید تا حدودی مجبور هستید دست به عصا راه بروید. مردهای بازیگر با زنان بازیگر از این حیث کمی تفاوت دارند وقتی با طرف مقابل خود احساس راحتی کنند و معرفت او را ببینند تا آخر از روی مرام و معرفت کار می کنند.

 

من فیلمنامه را یک بار خواندم ولی از این به بعد حتما دوبار می‌خوانم (به سخنان چهره آزاد اشاره می کند) یک بار مثل کسی‌که آن را پیدا کرده و بار دوم به عنوان بازیگر. اما درباره این کار باید بگویم که واقعا کاری بدون جنجال و مسخره‌بازی و لودگی بود. بعضی کارها و فیلم ها را خود ما هم می دانیم که سبک است؛ خودم هم در چند تا از آنها بازی کرده‌ام. به آنها اشاره نمی کنم و اسم هم نمی برم زیرا ممکن است عده ای بگویند نقش را بازی کرده و پولش را هم گرفته و حالا انتقاد می کند. با این حال وقتی با خود خلوت می کنیم می فهمیم که بعضی کارها خوب نبوده است. مثلا من از قبل می دانستم که آخرین سریالی که از من پخش شد، چگونه از آب در خواهد آمد و روز پنجم تصویربرداری آن کار نظرم را دراین باره به کارگردان گفتم. او فکر می کرد من دلسرد هستم و از من می خواست که به کار عشق داشته باشم.

 

با این حال فکر می کنم ما بازیگران گاهی اوقات شبیه کارگرانی هستیم که باید فقط کار کنیم و در مورد نوع آن فیلم و کار نمی توانیم تصمیم‌گیری کنیم. در هر صورت “جا‌ب‌جا” فیلم خوبی بود. نیاز به لودگی‌ نداشت.

 

چهره آزاد: بازدهی خوبی هم داشت.

 

رجبی: بله. به هرحال از فروش فیلم هم می توان میزان استقبال مخاطبان را فهمید. برای فروش فیلم راه‌های زیادی وجود دارد که یکی از آنها تبلیغات است و یکی دیگر از این راه ها گفتن دهان به دهان است. من سفری به شیراز داشتم چند نفر به طور مستقیم به خود من گفتند “جا‌ب‌جا” را دیده‌اند و از آن راضی بودند. بازیگر وقتی نتیجه را می بیند لذت می برد. چند نفر هم شاید انتقادهایی داشتند که من به آنها هم احترام می‌گذارم. به نظرم به تعداد آدم های روی زمین جهان بینی داریم پس اشکالی ندارد که این نظرات مختلف را داشته باشیم.

 

 

حتی سعی می کنیم نظرات آنها را هم اعمال کنیم زیرا به نفع خود ماست. در کل باید بگویم خود کار با برادران توکل نیا برای من تا مدت‌ها خاطره خوبی خواهد بود. من استادی داشتم که همان روز اول دانشگاه برای اینکه اخلاق خاص خود را نشان دهد گفت همین که درس شما در دانشگاه با من تمام شد، دیگر کاری با یکدیگر نخواهیم داشت و کسی از من یاد نکند… این استاد ما چنین آدمی بود اما این دو برادر کاملا برعکسِ استاد من هستند و این همکاری برای من لذتبخش بود.

 

*نکاتی در صحبت‌های شما مطرح شد که به نوعی آفت این روزهای سینمای کمدی ما است. گاهی فیلم‌ها و سریال‌های طنز در ورطه لودگی می‌افتد و بازیگر به هر ابزاری متوسل می شود تا یک محصول کمدی از کار درآید.

 

رجبی: بله. بعضی از فیلم ها از این حیث واقعا توهین آمیز است و شاید 20 تا از آنها را هم خود من بازی کرده باشم. نمی دانم چرا این اتفاق افتاده است اما واقعا بعضی از این فیلم ها هزینه و زمانی که برایش گذاشته می شود، حیف است. مرحوم دکتر شریعتی می گوید هر کتابی به یک بار خواندنش می ارزد اما بعضی از این فیلم ها به یک بار دیدن هم نمی ارزند.

 

*چرا جریان فیلمسازی طنز در سینمای ایران به این سمت هدایت می شود؟ تقصیر مخاطب است که سطح سلیقه اش تا این حد نازل شده یا تقصیر نهادهای نظارتی یا سفارش‌دهندگان و یا فیلمسازان است؟

 

رجبی: مخاطب تقصیر ندارد. سی دی بسیاری از این فیلم ها را من خریداری کرده و دیده ام و با خود گفته ام چرا باید بابت این فیلم ها پول داد؟ فکر می کنم مدیران حوزه نظارت و کسانیکه اجازه می دهند هر کسی تهیه کنندگی فیلم را بر عهده بگیرد، مسئول هستند. من برای کاری پیش یک تهیه کننده رفتم که فکر می کنم کار قبلی وی فروش سیب زمینی بوده است. من تنها 5 روز با این شخص همکاری کردم و بعد از 5 روز درباره کار و دستمزد و مسایلی از این دست پرسیدم اما تکلیف هیچ چیز مشخص نبود. تهیه‌کننده هم گفت پولی در کار نیست. با روحیه ای که در این شخص دیدم احتمالا 5 دقیقه از هر بازیگری فیلم می‌گیرد تا در نهایت از جمع و ترکیب آنها فیلمی ساخته باشد.

 

چهره آزاد: به نظر من نویسنده، کارگردان و همه کسانیکه به عنوان تولیدکننده در ساخت کمدی نقش دارند، زیادی این کار را ساده می گیرند. زیرا کمدی ژانر خاصی است. شاد کردن و خنداندن مردم کار ساده ای نیست. ساده گرفتن این اتفاقات و مسایل را پیش می آورد در واقع کسانیکه اینطور سطحی نگاه می کنند، تخصص این کار را ندارند.

 

 

من خودم آدم اهل نظم و انضباطی هستم و دوست دارم در این شرایط کار کنم چون فکر می کنم جهان با نظم پیش می رود. وقتی این نظم را در کار توکل‌نیا دیدم احساس کردم این فیلم جواب می گیرد ولی در کل باید کمیته‌ای یا کارشناسانی متخصص در حوزه کمدی در این خصوص نظر دهند. البته نظر من در مورد همه ژانرها اینگونه است اما کمدی شاید اهمیت ویژه ای داشته باشد. ما برای چه کسانی فیلم می سازیم؟ اگرچه علاقه داریم و عشق می ورزیم و خود ما به لحاظ روحی ارضا می شویم اما دلیل دیگر کار در این حوزه این است که به خاطر مردم فیلم می سازیم.

 

من سفر بودم. زمانیکه وارد فرودگاه شدم حس کردم اتفاق خوبی افتاده است زیرا برخوردها و واکنش های مردم را می دیدم. خانمی به من می گفت که با دختر 6 و 15 ساله و مادر خودش به دیدن این فیلم رفته بوده است. فیلم برایش جالب بود و می گفت خیلی خوشحال است که این فیلم را با خانواده دیده است زیرا همه اعضای خانواده راضی بوده اند. این فیلم با افراد از طبقات و نسل های مختلف ارتباط برقرار کرده و رضایتشان را جلب کرده است.

 

*هم اکنون ما با فیلمنامه ها و نقش های سطحی در کمدی روبرو هستیم و بازیگران این حوزه به راحتی نمی توانند دست به انتخاب بزنند. به نظر شما چرا در حوزه طنز و کمدی به این مرحله رسیده ایم که بازیگران طنز دست و دلشان می لرزد تا بخواهند کاری را انتخاب کنند؟

 

– علی توکل‌نیا: سیاستگذاران ما در این زمینه بسیار نقش دارند. نمی توان همیشه تقصیر را به گردن فیلمسازان انداخت و گفت بازیگران نقش دارند یا کارگردانان؟ مدیریت فرهنگی ما مخصوصا در این هشت سال گذشته خیلی ضعیف عمل کرده است. این اتفاق در دولت قبل یعنی دولت دهم رخ داد. در دوره مدیریت محمدرضا جعفری جلوه و محمود اربابی که خیلی سلیقه ای با اهالی سینما برخورد کردند و بحران هایی را عمدا آفریدند. این بحران ها باعث می شود آدم ها و افرادی که غیر متخصص هستند، وارد میدان شوند. افرادی که فقط توانایی جذب بودجه برای فیلم ها یا تله فیلم‌ها را داشتند بدون حساب و کتاب رشد کردند و بعدا هم آثارشان به فیلم های شانه تخم مرغی معروف شد. این افراد برای اینکه آن چهار سال به خیر و خوشی سپری شود، مسیر سینما را عوض کردند. متاسفانه افرادی مثل ناصر تقوایی، بیضایی و دیگران نتوانستند فیلمی بسازند. اینها جریان ساز بودند ولی نتوانستند کار کنند به همین دلیل عرصه فیلمسازی دست کسانی افتاد که کارشان را بلد نبودند.

 

ادامه دارد…

 

Check Also

معرفی نقاشان زن نامدار به بهانه روز جهانی طراحی و نقاشی

 ۱۶ می برابر با ۲۶ اردیبهشت ماه، روز جهانی طراحی و نقاشی اعلام شده است. …