جعفر نجیبی، هنرمند مجسمهساز و استاد پیشکسوت هنر گفت: از سال قبل تاکنون بر روی ماکتی از وحشی بافقی شاعر قرن دهم هجری کار میکردم که این ماکت تمام شد و آن را به سازمان زیباسازی شهر بافق ارائه دادم.
وی افزود: ماکت مورد قبول مدیران شهری این شهر قرار گرفت و آن را برای نصب در شهر بافق قبول کردند و قرار شد این مجسمه از برنز ساخته شود.
این هنرمند مجسمهساز از اختلاف نظر در مورد لباس این مجسمه خبر داد و گفت: این مجسمهای که من ساختم به صورت ایستاده است و ماکتی که ساختم بر اساس لباس مردم ایران در قرن دهم بود ولی مدیران شهری بافق این لباسها را نپسندیدند و اعلام کردند که مردم بافق و یزد در آن دوران لباس دیگری بر تن میکردند. به دلیل همین اختلاف سلیقه و برای تامین نظر آنها چند ماهی درباره لباسهای مردم منطقه مرکز ایران و به ویژه یزد مطالعه کردم ولی لباسی که به دست آوردم و بر روی ماکت قرار دادم به دلم نچسبید و روح مجسمه را گرفت.
نجیبی به ساخت نوعی کلاه به جای عمامه و دستار برای این مجسمه خبر داد و بیان کرد: طرح جدیدی با لباس جدید به شهردار بافق ارائه دادهام که اگر تایید شود مجسمهای با حدود 2 متر درازا از وحشی بافقی خواهم ساخت.
وی در پایان در پاسخ به این که چرا ساخت این مجسمه تا این حد طول کشیده شده است؟ گفت: ساخت مجسمه برای مشاهیری که عکس خاصی ندارند و چهره عمومی قابل وفاقی از آنها نیست بسیار سخت است به همین دلیل کار ساخت آن تا این حد طول کشیده است.
کمالالدین یا شمسالدین محمد وحشی بافقی یکی از شاعران نامدار سده دهم ایران است که در سال ۹۳۹ هجری قمری در شهر بافق چشم به جهان گشود. دوران زندگی او با پادشاهی شاه تهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده همزمان بود.
وی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش سپری نمود. وحشی در جوانی به یزد رفت و از دانشمندان و سخنگویان آن شهر کسب فیض کرد و پس از چند سال به کاشان عزیمت نمود و شغل مکتبداری را برگزید. وی پس از روزگاری اقامت در کاشان و سفر به بندر هرمز و هندوستان، در اواسط عمر به یزد بازگشت و تا پایان عمر (سال ۹۹۱ هجری قمری) در این شهر زندگی کرد.
وی غزلسرای بزرگی بود و در غزلیات خود از عشقهای نافرجام، زندگی سخت و مصائب و مشکلات خود یاد کرده است. کلیات وحشی متجاوز از 9 هزار بیت و شامل قصیده، ترکیب بند و ترجیع بند، غزل، قطعه، رباعی و مثنوی است. وحشی دو منظومهٔ عاشقانه دارد.