هنگامه اخوان که آثار مشترکی را با محمدرضا لطفی در سال های دور در کارنامه هنری خود دارد ضمن یادآوری خاطرات به یادماندنی،فقدان محمدرضا لطفی را با بهت و ناباوری به جامعه هنری تسلیت میگوید و معتقد است: «شاگردان لطفی تنها یادآور او هستند و در زمینه استعداد موسیقی کسی با او برابری نمیکند.»
اگرچه تمامی خبرگزاریها خبر درگذشت محمدرضا لطفی ، آهنگساز، نوازنده تار و سه تار، ردیف دان و کسی که در شهر واشنگتن موسسه شیدا را راه اندازی کرد درج کردند اما همچنان ناباوری از این خبر در محافل مختلف وجود دارد. هنگامه اخوان درباره درگذشت محمدرضا لطفی می گوید:«هنوز هم باور نمی کنم!به جامعه هنری تسلیت می گویم. نمی دانم چه بگویم!»
اخوان درباره ویژگی خاص اخلاقی لطفی می گوید:« لطفی نظیر نداشت. وی برای موسیقی خیلی زحمت کشید و به موسیقی ایرانی خدمت فراوانی کرد. من با وی از سال 55 شمسی آشنا شدم. لطفی هم از لحاظ هنری و هم از لحاظ شخصیتی هنرمندی به تمام معنا بود. »
وی در تشریح خاطرات خود از لطفی میگوید:« موسیقی شغل محمدرضا لطفی بود. شغلی که برایش هرچه در توان داشت گذاشت. بعد از انقلاب وقتی فهمید من تنها برای اینکه موسیقی را فراموش نکنم به تدریس و آموزش رایگان مشغولم سخت برآشفت زیرا معتقد بود که موسیقی شغل ماست و باید قدر آن را همگان بدانند.»
اخوان از توصیفی که زمانی لطفی در مورد صدای وی داشت و آن را شبیه به صدای قمرالملوک وزیری دانست اظهار رضایت کرده و میافزاید:« لطفی برای تمام مردم ایران بود و رفتن او از بین ما خیلی زودهنگام بود. موسیقی لطفی در پیش درآمدها، آهنگسازی، اجرا بی نظیر بود. اولین اجرای مشترک ما با تار و تمبک و آواز بود. اما موسیقی کاملی بود.»
خواننده آواز کلاسیک ایران که قبل از انقلاب کارهای مشترکی با محمدرضا لطفی داشته است در ادامه می گوید: «لطفی تنها برای خودش نبود بلکه متعلق به همه مردم ایران بود به همین خاطر درباره سلامتی او، زندگی و آسایش اش بیش از اینها باید حساسیت وجود می داشت.»
اخوان تاکید می کند: «بارها در شورای موسیقی و به آقای گنجه ای تلاش کردیم او را ببینیم اما لطفی اظهار تمایل نمیکرد.»
“هنگامه اخوان” درباره خاطرات و اجراهای مشترک خود با مرحوم “محمدرضا لطفی” میگوید: «اولین آشنایی ما در اجرای موسم گل بود و مربوط به سال 55 شمسی می شود. وی از من خواست که به دانشگاه تهران بروم تا بتوانیم با هم کار کنیم.»
اخوان که از بین سازهای غیرایرانی، به ویولن علاقه خاصی دارد اولین برخورد جدی خود با لطفی را در دانشگاه تهران عنوان میکند که در آن دیدار “محمدرضا لطفی” برای او ویلون می نوازد و در تمامی اجراها روی کوک بودن سازها تاکید داشت. خودش سازها را کوک میکرد و در این کار وسواس خاصی داشت.
وی همچنین در مورد دیداری که با لطفی در دانشگاه تهران داشت و باعث همکاری و اجرایی مشترک با این آهنگساز برجسته شد، میگوید: «در آن دیدار، لطفی برای من “موسم گل” را گذاشت و تاکید داشت که حتما باید مانند” قمر” اجرا کنم و همین اتفاق هم افتاد. بخش دوم دیدار ما به صحبتهای” لطفی” در مورد “روحانگیز” ،” قمر ” و ویژگیهایی که صدای این دو بانو داشت، گذشت.»
اخوان ادامه میدهد: «موسم گل در بهار سال 55 شمسی ضبط شد و در مردادماه همان سال نیز پخش شد. در مهرماه نیز” لطفی”، شعری از” ایرج میرزا” با این عنوان که؛ عاشقی محنت بسیار کشید… را به من سفارش داد که انجام شد. اجراهای بعدی من نیز که به پیشنهاد” لطفی” بود آواز شور از “قمر” بود که در همان سال پخش شد.»
وی در مورد اجرای مرغ سحر که در آن لطفی نوازندگی تار را برعهده داشته می گوید:« آقای لطفی اصرار داشت که تنها با او کار کنم زیرا خود را برادر من میدانست. »
“باز آمدم” نیز از آثار مشترک” هنگامه اخوان” با آهنگسازی و اجرای تار “محمدرضا لطفی” است که” اخوان” درباره آن معتقد است: «آهنگسازی آن فوق العاده بود. این کار در سال 57 ضبط شد. اگرچه در سالهای 58 با وی دیدارهایی داشتم اما با انحلال کانون در سال 59 دیدارها کم شد و “لطفی” نیز با ناراحتی از ایران رفت.»
“اخوان” مدتی پس از انقلاب ، ایران را ترک میکند و پیش خواهر خود که در آلمان سکونت داشت میرود. به گفته اخوان، او و لطفی در همان سالها از طریق تلفن با هم گفت و گو میکنند. اخوان درباره این گفتوگوی تلفنی و نظر” محمدرضا لطفی” درباه خروج از ایران و اجرا در خارج از کشور، میگوید: «لطفی جملهای به من گفت و آن هم این بود که چه عجب شد اخوان از چهاردیواری خود بیرون آمدی! اما من گفتم که میخواهم دوباره برگردم زیرا خانوادهام در ایران هستند و من دوست دارم که به آنها بپیوندم.»
“اخوان” میگوید: «لطفی بهترینها در تار بود. پنجههای او برای تارنوازی طلایی بودند و این نکتهای است که همگان به آن معترفند. »
“اخوان” درباره اینکه قدر و ارزش محمدرضا لطفی در سالهای پس از انقلاب حفظ شد یا خیر؟ معتقد است: «سالهای پس از انقلاب و در سال 59 ، “لطفی” با ناراحتی از ایران رفت زیرا حمایتی از او نشد. اگرچه وی برای موسیقی ایرانی و انقلاب زحمات فراوانی کشید. اما مگر در ایران از کدام هنرمند حمایت میکنند که از لطفی حمایت کنند؟! اما بعد از برگشت دوباره او اوضاع کمی بهتر بود.»
اخوان میگوید: «لطفی شاگردان زیادی را آموزش داد با اینکه چندان حمایتی از او نشد. اما شاگردان او ، تنها یادآوری از لطفی هستند. معتقدم هیچکس به پای” لطفی” نخواهد رسید.»
“هنگامه اخوان” در پایان تاکید میکند:«هنرمندان قدر یکدیگر را بدانند، هوای هم را داشته باشند و به خاطر منافع مالی! پشت یکدیگر را خالی نکنند. فقدان”محمدرضا لطفی” را به جامعه ایرانی تسلیت میگویم.»