هر چه با سقوط ارزش پول کشورمان، سفر به ایران و بازدید از جاذبههای متعدد گردشگری میهن چهار فصلمان چند برابر صرفه اقتصادی یافته، باز در این عرصه با اقبال چندانی روبهرو نشدهایم؛ حتی ثبات کشورمان در اوضاع بلبشوی خاورمیانه هم نتوانسته در این عرصه کمکی به حالمان کند.
هر چند حدود چهار دهه از نامگذاری بیستوهفتم سپتامبر، پنجم مهر ماه به نام روز جهانی گردشگری میگذرد، هنوز این روز برای کشورمان هیچ معنای خاصی ندارد؛ برای کشوری که میتواند در این صنعت به اوج برسد، ولی هنوز مقدمات ورود به این میدان را فراهم نیاورده است.
هرچه گردش مالی ناشی از رونق گردشگری در جهان موجبات ایجاد شغل، بهبود زیرساختها و افزایش سطح رفاه عمومی را برای کشورهای موفق در این عرصه فراهم آورده است، هنوز سهم کشورمان در این زمینه اینقدر ناچیز است که میتوان سهم گردشگری را در درآمدهای کشور ندید گرفت؛ درست به همان صورت که با روز گردشگری برخورد میکنیم و ندیدش میگیریم.
آن گونه که آمار سازمان جهانی گردشگری نشان میدهد، درآمد مستقیم حاصل از این صنعت در سال گذشته میلادی در جهان، حدود یک هزار و ۲۰۰ میلیارد دلار بوده است. حال آنکه در این مدت، سهم کشورمان از درآمد گردشگری جهان حدود نیم درصد گزارش شده است.
این در حالی است که با تکیه به سخنان معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی درباره گردشگران ورودی در ده ماه اول سال گذشته، اگر بپذیریم حدود سه میلیون گردشگر خارجی به کشورمان آمدهاند و فرض کنیم این افراد معادل ارزی که به صورت میانگین در سفر به ترکیه هزینه میکنند، در کشورمان هزینه کرده باشند، به این نتیجه خواهیم رسید که درآمد گردشگران ورودی به کشورمان حدود دو میلیارد دلار بوده که البته بسیار کمتر از نیم درصد درآمد جهانی این صنعت خواهد بود.
البته بسیار روشن است که پذیرفتن ورود سه میلیون گردشگر خارجی به کشورمان دشوار است و فارغ از این مسأله، تصور آنکه این افراد در کشورمان همسنگ ترکیه هزینه کنند، از آن دشوارتر؛ در نتیجه باید بپذیریم که نه سقوط ارزش پول رسمی کشورمان در چند سال اخیر و نه ثبات حاکم بر میهنمان در روزگاری که بسیاری کشورهای گردشگرپذیر خاورمیانه به تلاطم دچار شده و ناامن هستند و نه هیچ عامل دیگری، نتوانسته است به رونق گردشگری در کشورمان منجر شود.
اما ماجرای جا ماندن کشورمان از بازار پر رونق گردشگری جهانی، زمانی قابل فهمتر میشود که قیاس کنیم و برای نمونه بدانیم درآمد سالانه ترکیه از این صنعت، از کل درآمد صادرات غیر نفتی ایران در یک سال بیشتر است.
بنا بر گزارش گمرک ایران، کشورمان در سال گذشته ۴۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار «کالای غیرنفتی» صادر کرده که البته ۴۰ درصد این صادرات، میعانات گازی و محصولات پتروشیمی بودهاند و برخی چندان قائل به تفکیک آنها از صادرات نفتی نیستند.
اگر از این بخش از صادرات غیر نفتی صرفنظر کنیم، درخواهیم یافت که درآمد کشورمان از صادرات کاملا غیر نفتی (صادرات غیر از نفت، میعانات گازی و محصولات پتروشیمی)، ۲۲ میلیارد دلار خواهد بود که حدود ۴ میلیارد دلار کمتر از درآمد مستقیم ترکیه در مدت مشابه از گردشگری است.
این در حالی است که اگر در صادرات انواع و اقسام محصولات، چه نفت و مشتقات آن، چه گاز و میعانات گازی، چه محصولات پتروشیمی، محصولات غذایی، محصولات کشاورزی و…، با فروش بخشی از سرمایههای کشور مواجهیم، در صنعت گردشگری به مراتب اوضاع متفاوتی حاکم است و منافع بیشتری به دست میآید و از این روی، میتوان سرمایهگذاری برای رونق گردشگری را به نوعی صیانت از میراث کشور نیز خواند.
اگر به این مؤلفه، پتانسیل بالای کشورمان در بهرهمندی از افقهای گوناگون گردشگری را بیفزاییم، درخواهیم یافت که بیتوجهی به بنیه قدرتمند کشورمان در گردشگری، تفاوتی با کفران نعمت نداشته و شاید به نوعی بزرگترین فرصتسوزی مسئولان کشورمان باشد؛ فرصت سوزی گسترده و عجیبی که هنوز نشانی از تغییر در روند آن به چشم نمیخورد.
شاید بهترین شاهد مثال برای آنکه ثابت کنیم نشانی از تغییر در رویکرد مسئولان کشورمان به گردشگری دیده نمیشود، مروری بر اخبار امروز در این رابطه باشد؛ اخباری که حکایت از بیتوجهی شدید مسئولان کشور به روزی دارد که برای کشورهای موفق در عرصه گردشگری جهانی، به نوعی عید بزرگ اقتصادی است؛ اما برای روزی بسیار معمولی!