ایرانگرد نیوز: فرهنگ و هنر یک کشور را در مقاطع زمانی مختلف، هنرمندان آن شکل میدهند هنرمندانی از دل جامعه برمیخیزند ولی از آنجا که دوران کاری یک هنرمند محدود است، برای تداوم هنر در کشور باید به پرورش نیروهای جدید در این عرصه پرداخت و اینجاست که بحث هنرمندان جوان پیش میآید.
این واقعیت را نباید فراموش کرد که آینده فرهنگ و هنر جوامعی که به هنرمندان جوان خود اهمیت نمیدهند با مشکل مواجه میشود. هر چند نباید نادیده گرفت که هنرمندان جوان نیز باید بر روال و سیاق هنری درست حرکت کنند حتی اگر سالیان سال در میدانهای هنری مجال عرضه برایشان مهیا نشود.
فرهنگ و هنر نقش زيرساختی در توسعه هر كشور دارد و اين امر مهم جز با سرمايهگذاری در زمينه شكوفايی استعداد کودکان، نوجوانان و جوانان ميسر نخواهد شد. بسياری از هنرمندان حرفهای كه امروز در عرصه تجسمی ایران فعاليت میكنند، برآمده از جشنوارههای هنری در سالیان گذشته بودهاند که این بر مهم بودن چنین جشنوارههایی و البته درست برگزار شدن آنها صحه میگذارد.
در راستای این آیندهنگری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 20 سال است که اقدام به برگزاری جشنوارهای به نام جشنواره هنرهای تجسمی جوانان میکند و قصد دارد که از این جشنواره بزرگان آینده هنر ایران را شناسایی کند.
اما امسال و در شهر علیآباد کتول، بیستمین جشنواره تجسمی هنر جوان توسط وزرات ارشاد برگزار شد که علاوه بر سنتشکنی و برگزاری جشنواره در شهری کوچک، از تعداد هنرمندان خارجی نیز کاسته شد و آثار به صورت کارگاهی تولید و از میان آنها داوری انجام شد.
این جشنواره که نزدیک یک ماه از برگزاری آن میگذرد فرصتی شد تا با جمشید حقیقتشناس هنرمند نقاش و داور بخش نقاشی، محمدعلی بنیاسدی هنرمند تصویرگر، کاریکاتوریست و داور بخش تصویرگری و بهمن عبدی هنرمند کاریکاتوریست و داور بخش کاریکاتور، جلسهای داشته باشیم و هنر جوان در ایران و آینده آن را مورد بررسی قرار دهیم که ماحصل این نشست در ذیل منتشر شده است:
* همه اساتیدی که در این نشست هستند به عنوان داور در بیستمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان در علیآباد کتول حاضر بودند. دوست دارم در ابتدا در مورد این جشنواره صحبت کنیم. آیا هنرمندان و کارهایی که در این جشنواره بودند میتوان برآیندی از هنر جوان کشور دانست؟
بنیاسدی: من با این جنس سوالات مشکل دارم چراکه اگر حتی فرض کنیم جواب خوب و بد و متوسط هم بدهم هیچ کمکی به هنر نمیکند. من در رشته خودم یعنی تصویرگری میتوانم نظر بدهم. تصویرگری یک سری معیارها دارد که من نیز از آنها پیروی میکنم.
من همیشه دوست داشتم که جشنوارههای هنریمان ساماندهی شود تا با یکدیگر موازیکاری نکنند. نگرانی همیشگی من این است که بارها از من سوال شده که ما در کجای تصویرسازی جهان ایستادهایم و یا سوالاتی از این دست. من با ذات این سوالات مشکل دارم زیرا این هیچ کمکی به ما نمیکند.
محمدعلی بنیاسدی
سلیقه آدمها، خوی و خصلت کشورها، توانایی اقتصادی جوامع، میزان اهمیتدادن به فرهنگ و مواردی از این دست هیچوقت در جشنوارههای ما لحاظ نمیشود اما اگر بخواهم به سوال شما پاسخ بدهم باید بگویم که من تنها میتوانم بین جشنواره نوزدهم و بیستمی که در آن داور بودم، قضاوت کنم. تصویرسازیهای که امسال دیدم از سال قبلی خیلی بهتر بود.
من یک دغدغه مهم دارم که دوست دارم بازگویش کنم. کشور ما جوان است و روزی خیلیها احساس کردند که باید کاریکاتوریست بشوند اما من میترسم این مجموعه تصمیم بگیرند که از کاریکاتور به سوی تصویرسازی بیایند و روزی همه آنها بخواهند تصویرساز بشوند.
این اتفاق بسیار خوبی است که تصویرگری مهم شود ولی تصویرسازی رشتهای است وابسته به چاپ و اساسا میتواند روی پای خود بایستد و اگر اینطور شود کمکم استقلالش را از دست میدهد.
عبدی: من اگر بخواهم سطح کیفی آثار را بسنجم باید بگویم که امسال آثار خوبی ندیدیم زیرا در رشته کاریکاتور یکسری جوان آمده بودند که هنوز خام بودند. من اگر جای هنرمندان جوانی بودم که به جشنواره راه پیدا کردند، خیلی خدا را شکر میکردم که این شرایط به وجود آمده و میتوانند در چنین جشنوارهای شرکت کنند. بارها به خودشان نیز گفتم که وقتی من در سن آنها بودم چنین موقعیتهایی نداشتم.
کاریکاتوری از بهمن عبدی که توسط خودش کشیده شده است
هنرمندان جوان میآیند و در این جشنواره دوستان زیادی پیدا میکنند، آثار را میبینند، تبادل عقاید و افکار میکنند و حتی ممکن است گروه تشکیل بدهند. به عقیده من زیاد نمیتوان به ضعف آثار جشنوارههایی مثل جشنواره هنری جوانان خرده گرفت. نمیشود که همیشه تیم ملی داشته باشیم، باید تیم امید و تیم نوجوانان نیز داشته باشیم، تیم ملی کودکان را هم داشته باشیم تا اینها مرحله مرحله بالا بروند و تیم ملی اصلی را تغذیه کنند.
یکی از دغدغههای کاریکاتوریستها پیدا کردن کار در رسانههاست. من برای هنرمندان جوان کاریکاتوریست نگرانم و همیشه هم در موردشان صحبت میکنم ولی نمیتوانیم به فلان روزنامه بگوییم که حتما بیا و به فلان کاریکاتوریست جوان ما کار بده.
اما در مورد جشنواره بیستم تجسمی، نظر من این است که حتی اگر با کیفیت کم اجرا بشود ولی اجرا شدنش بهتر از عدم برگزاری آن است و من آن را به فال نیک میگیرم. ما میتوانیم در این جشنوارهها استعدادیابی کنیم البته اینکه فلان استعداد هنری کشف شده، ادامه راه بدهد یا نه به خودش بستگی دارد.
آفرینش و خلاقیت موهبتی است الهی که در وجود هنرمند دمیده شده است. قدر این موهبت را باید دانست و آن را پاس داشت. هنرمندان جوان این مرز و بوم باید بدانند که نابرده رنج گنج میسر نمیشود. اما رنج بیپشتوانه علمی حکایت خشت اول را خواهد داشت که گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج.
* آیا قبل از انقلاب هم چنین جشنوارههایی بود؟
عبدی: قبل از انقلاب نیز مسابقات هنری کشوری بود ولی در سطحی که الان هست نبود.
حقیقت شناس: به عقیده من هنرمندان جوانی که در جشنواره هنر جوان علیآباد کتول جمع شده بودند بهترینهای هنر کشور در حوزه غیر حرفهای بودند. در این سن هم هستند کسانی که خیلی حرفهای کار می کنند و به خاطر برخی مسائل در ساختار هنری کشورمان در مسابقات اینچنینی شرکت نمیکنند.
برخی در هنر ما هستند که وقتی شروع به کار میکنند همه چیز برایشان حرفهای است و بر طبق اصول درست کار میکنند ولی برخی دیگر هستند که هزاران دلمشغولی دارند و در کنار همه آنها به هنر هم میپردازند. در این جشنوارهها چیزی که در انتخاب و داوری بسیار من را اذیت میکند این است که ما نمیدانیم و معلوم نیست شرکتکنندهها قرار است هنرمند بمانند یا خیر؟ این عدم درک ما در این جریان داوری را نیز بلاتکلیف نگه میدارد.
جمشید حقیقتشناس
جشنواره هنر جوان در گرگان بسیار خوب بود ولی خیلی کارهای دیگری نیز میتوان برای بهبود جشنواره انجام داد به عنوان مثال سوال من این است که چرا در نهایت این جشنوارهها به یک چیزی مثل یک نمایشگاه خیلی خوب منتهی نمیشود؟
* به نظر شما از جشنوارهای که دیدید یک نمایشگاه جدی و خوب درمیآید؟
حقیقت شناس: قطعا. اگر نگاه کنید، میبینید که سرانجام خیلی از اکتشافات، اختراعات و سبکهای هنری در ابتدا مشخص نبود بعد که توجه به آن جلب و در موردشان بحث میشود یک جریان تاثیرگذار از آن بیرون میآید. به عنوان مثال در جشنواره بیستم هنر جوان جرقههایی وجود دارد که احتیاج به توجه بیشتر دارد که اگر به خالقان این آثار کمک شود میتوان به آینده هنر ایران امیدوار بود.
* شما از یک نسل گذشته در هنر ایران هستید؛ نسلی که بسیاری از افتخارات هنری کشور را آفریدند. آیا این امکانات در زمان شما وجود داشت؟
بنی اسدی: اگر بخواهیم کشورها و یا نسلها را در هنر با هم بسنجیم باید دستاوردها و عملکردهایشان را کنار هم بگذاریم تا ببینیم نسل به نسل در هنر چقدر پیشرفت داشتهاند.
آقای عبدی اشاره درستی داشت در باب اینکه امروزه در کشور ما برای مجموعه هنر به شدت پول خرج میشود. باید یک بار بررسی کنیم که این پولها چگونه خرج میشود. منظورم این نیست که کسی بد خرج میکند یا کم خرج میکند. بحثم اتهام زدن به کسی نیست. به عنوان مثال در جشنواره بیستم جوانان نمایشگاهی برپا کردند که هیچ کدام از آثار برتر در میان آنها نبود و من هنوز معنی آن را نمیفهمم. گو اینکه قرار بوده کاری انجام شود ولی قرار نبوده که کیفیت و چگونگی آن کار مورد نظر قرار بگیرد.
ببینید اینجا شکل کار کردن مهم است. جشنوارههایی مثل جشنواره جوانان که برگزار می شود باید به هنرمندان جوان خط بدهد. ما در هنر یک مقدار از حالت نخبهگرایی که قبل از انقلاب رایج بود دور شدهایم و هنر به شکل عامیانهتری پیش میرود ولی این دلیل نمیشود که نخبه را هدایت نکنیم. ما دو گروه هنرمند داریم دستهایی که بدنه میانه جامعه هنری را پوشش میدهد و دسته دوم نخبهها هستند که کارهایی را تولید میکنند که حرکت نوک پیکان هنر را شامل میشود. ما میتوانیم و باید هر دو را توامان با هم داشته باشیم.
وقتی بحث بردن هنر به شهرستان یا همان سیاستی را که نام تمرکززدایی بر روی آن گذاشتند به یاد میآورم حالم بد میشود. نه اینکه من تهرانی باشم یا به جایی علاقه خاص داشته باشم، من خودم هم شهرستانیها هستم ولی معتقدم که همه هنرمندان شهرستانی از تمرکز هنر یعنی تهران دور هستند و باید سالیان سال کار کنند تا شاید باز هم تاکید میکنم که شاید به هنر ایران یعنی آنچه که در تهران جاری و ساری است، برسند. کار کردن برای بهبود وضعیت هنر کشور برنامهریزی بهتر میخواهد تا نتیجه بهتری بدهد.
عبدی: من همیشه وقتی خودم را با جوانهای امروزی مقایسه میکنم، میبینم که نسل ما خیلی محرومیت کشید. من هر سال تجدیدی میآوردم از بس که نقاشی و کاریکاتور میکشیدم، پدرم به من میگفت: یکسال تجدید نیاور من وسط این باغ برات چادر میزنم هر چقدر دلت میخواهد نقاشی کن.
من محرومیت زیاد کشیدم. همیشه فاصله شهرمان تا تهران را که 182 کیلومتر بود تا دفتر مجله کاریکاتور که آقای لطیفی مدیر آن بود، میآمدم. آنجا کار هم نمیکردم بلکه ایده میگرفتم و بعد به خانه بازمیگشتم. اما الان میبینم که اساتید بهنام کشور در یک جا جمع شدهاند و تمام داشتههای خود را در اختیار جوانان میگذارند. اینها نعمت است که باید جوانان هنرمند قدرش را بدانند. ما کجا میتوانستیم اساتیدی چون بنیاسدی، حقیقتشناس، قباد شیوا، کلهرنیا و سایر دوستان را در یک جا ببینیم؟
بهمن عبدی
آن موقعها یک اردوگاه رامسر بود و بس. یکسری مسابقات برگزار میکردند که هرکسی را که برنده میشد یک ماه به رامسرگردی میبردند.
متاسفانه مشکل بزرگی گریبان هنرمندان جوان ما را گرفته و آن هم تنبلی مفرط است. این قضیه تنبلی هم در سیاست، اقتصاد، جامعه و تحصیل ما هم هست. اعتقاد من این است که وزارت ارشاد دقیقا در این جشنواره یعنی جشنواره هنرهای تجسمی جوانان درست عمل میکند، شاید برخی جاها راه را اشتباه رفته باشد ولی هرچه بیشتر در هنر جوان سرمایهگذاری کند به نفع هنر ایران است. ارشاد به وظیفهاش عمل میکند که برای جوانان و نوجوانانی که آیندهساز هنر این مملکت هستند امکانات فراهم میکند.
* آقای حقیقتشناس دوست دارم نظر شما را هم در مورد تفاوت بین نسل خودتان با نسل گذشته بدانم.
حقیقتشناس: خیلی چیزها عوض شده است. بگذارید اینگونه بگویم که آدمها با مشکلاتشان پیر میشوند و یکسری مشکلات ما را رها نمیکنند. در کشور ما یکی از مشکلات این است که نمیدانیم از برگزاری یک جشنواره چه میخواهیم، خروجی برایمان مهم نیست مثلا وقتی در مسابقه شرکت میکنیم یادمان میرود که برای چه در این مسابقه شرکت کردهایم، صرفا شرکت میکنیم.
اینها مشکلاتی است که قبلا نیز بوده است و ظاهرا همان مشکلات باقی است تنها صورت آنها تغییر کرده است. فکر میکنم اگر همین جشنواره خوب برگزار شود تمام جشنوارهها را میتوان تعطیل کرد و این جشنواره را به عنوان یک نهاد اصلی باقی گذاشت.
عبدی: عذر میخواهم این جشنواره اگر قرار باشد بماند و بقیه جشنوارهها تعطیل شود خیلی اشکال دارد. فکر میکنید بچههای ما که در جشنوارههای معتبر مقام کسب می کنند از کجا میآیند؟ برآیند همین برنامهریزیهاست که برای جشنوارهها میشود.
حقیقت شناس: نه موضوعیت حرفم این بود که یکسری اشکالات همچنان با ماست چون ریشهیابی نمیکنیم و چون ریشهیابی نمیکنیم مشکل باقی میماند و درست نمیشود. ما تنها در راه توسعه هنر گام برمیداریم و به نوعی چالشها را هم توسعه میدهیم.
* خیلی از این شرکت کنندهها هستند که تاکنون یک نمایشگاه جدی و کامل را به چشم ندیدهاند اما تا دلتان بخواهد سابقه شرکت در این جشنوارهها را دارند. همچنین خیلی از جوانها را داریم که روی جشنوارههای داخلی را ندیدهاند ولی در عرصه بینالمللی موفق هستند.
عبدی: من به بخشهای دیگر کاری ندارم ولی در بحث کاریکاتور باید بگویم که جشنوارهها بسیار سودمند هستند. خیلی از بچههایی که در جشنوارهها شرکت میکنند آیندهها و جایزهبگیرهای هنر کاریکاتور ما در آینده هستند البته باید این را هم بگویم که ایجاد انگیزه برای آیندهسازی این جوانان بسیار لازم است.
بنیاسدی: این جشنوارهها به نوعی ابزار هستند، اگر اجازه بدهیم میتوانند انگیزهای برای آینده هنرمندان جوان شوند. کافی است هر کس به عنوان استاد یک حرفی بزند و یا در این کارگاهها درسی بدهد که هنر جوانان را متحول کند.
محمدعلی بنیاسدی
حقیقت شناس: ببیند امسال بیستمین دوره جشنواره هنرهای تجسمی جوانان برگزار شد ولی نمایشگاهش تنها یکی دو ساعت طول کشید. مگر اعلام نشده که جشنواره بینالمللی است پس چرا هیچ قاعده بینالمللی در آن رعایت نمیشود؟
* البته به نظر من بینالمللی بودنش بیشتر شوخی است.
حقیقت شناس: ما همیشه درجا میزنیم زیرا یک سیکل کامل را رعایت نمیکنیم. یک گوشه کار انجام میشود ولی بخش دیگری نیمهکاره رها میشود در صورتی که وقتی سیکل کامل است ماشین شروع به حرکت میکند.
بنیاسدی: من فکر کنم این جشنواره پایان ماجرا نبود بلکه شروعی است برای هنرمندان جوان. بچهها نباید فکر کنند که هدف فقط جایزه بوده است. باید در مورد آثار خلق شده توسط آنها حرف زده شود. باید آثار مورد نقد قرار بگیرند. باید آثار آنها بررسی شود تا جشنوارهای مثل جشنوراه هنر جوان برآیندی کامل داشته باشد.
* بله این ایراد به جشنواره وارد است. حداقل من ندیدم بعد از جشنوارهای نشست تخصصی در موردش برگزار شود.
عبدی: اتفاقا به موضوع خوبی اشاره کردید. آن هنرجویانی که کارهایشان رد میشود دقیقا نمیدانند که چرا نباید کارهایشان به یک جشنواره راه یابد و نمیدانند ایراد کارشان چه بوده است اما اگر داوران و هیات انتخاب کنار هم و رو در روی هنرمندان جوان بنشینند و دلایل خوب بودن و یا بد بودن کار قبول شدگان یا ردشدگان را بگویند به رشد هنر کمک شایانی کردهاند.
ما به عنوان داور که پنهانکاری نداریم. اتفاقا خودمان نیز دوست داریم که بنشینیم و دلایل و قواعد انتخاب اثر برتر را به هنرجویان جوان بگوییم. ضمنا بدانید قرار نیست اگر 50 نفر به جشنوارهای میآیند هر 50 نفر پیکاسو شوند. باید توقعاتمان را هم برحسب وضعیت کلی جشنوارهها و هنر کشورمان تنظیم کنیم.
حقیقت شناس: بله ولی اگر از بین 50 نفر 2 پیکاسو بیرون بکشیم کار بزرگی انجام دادهایم.
بنیاسدی: دوست دارم مثالی بزنم. فرآیند ساخت غذا برای خانوادههای ما یک فرآیند طولانی است ولی در کسری از ثانیه غذا خورده می شود و همه کنار میروند. شما این مکانیزیم را بر عکس کنید و فرآیند ساخت غذا را کوتاه کنید و استفاده از غذا را بلند کنید و ببینید چه اتفاقی می افتد. فرایند برپایی این جشنواره طولانی است ولی بعد از انتخاب آنها رفتند. یعنی جریان مانند همین غذا خوردنمان است. تا این روال را بر عکس نکنیم به هیچجا نمیرسیم.
* یکی از بزرگترین مواردی که در جشنوارههای ما رعایت نمیشود توجه به برگزیدگان و استعدادهای کشفشده در جشنواره است. چند درصد از افرادی که برگزیده میشوند میتوانند موفق باشند و راه هنری خود را ادامه بدهند؟ یکسری جوان برنده شدند و پول خود را گرفتند و رفتند. چند درصد از اینها وارد هنر جدی کشور می شوند؟ در گذشته کانون پرورش فکری هر سال یک جشنواره میگذاشت و چند نفری که برنده میشدند مورد توجه و حمایت قرار میداد تا ممیزها و مثقالیها از درونشان بیرون بیایند. به عبارتی روند تولید هنرمند داشتیم ولی اکنون جشنواره برگزار میشود و برنده میرود به استان خودش و مشخص نیست آینده هنریاش چه میشود.
عبدی: الان جوانها فرق کردهاند مطمئن باشید ادامه میدهند.
حقیقت شناس: این مثل از قله بالا رفتن است. هی بالا می روید و بعد دوباره به پایین برمیگردید. خیلی غلط است که همیشه روی قله باشید. همه این فراز و نشیبها در رشتههای هنری وجود دارد. برخی در جامعه میانی هنر میمانند و برخی زودتر به موفقیت میرسند ولی در نهایت همه آنها ادامه می دهند و موفق می شوند.
جمشید حقیقتشناس
عبدی: ببیند من در خانه کاریکاتور کلاس دارم که 80 درصد شاگردانم دختر هستند. 90 درصد آنها اجازه ادامه هنرجویی را ندارند یعنی یا شوهر می کنند یا بچهدار میشوند و یا شغلی دیگر پیدا میکنند ولی در نهایت همگی به دنبال زندگی غیرهنری میروند در صورتیکه شاید یکی از آن دو پیکاسو که اشاره کردمی، در میان آنها باشد.
ما که به قول آنها استاد هستیم هم نمیتوانیم بر روی درآمد و گذران زندگی خود بر پایه هنر حساب کنیم، چه برسد به هنرجوی جوانی که هنوز راه درازی در پیش رو دارد.
گزارش از مجید احمدی