به گزارش ایرانگرد نیوز، نشست پرسش و پاسخ سریال “همه بچههای ما” به کارگردانی تاجبخش فنائیان با حضور کارگردان، علیرضا سبط احمدی تهیهکننده، محمد محمدعلی آهنگساز، ستاره اسکندری، محمود جعفری و زهره حمیدی بازیگران و اهالی رسانه پیش از ظهر امروز دوشنبه ششم آبان ماه در موسسه سروش برگزار شد.
فنائیان در این نشست در خصوص نحوه شکلگیری فیلمنامه توضیح داد: در کلاس درسی در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران، موضوعات گوناگونی مطرح میشد. در ابتدای ترم قرار شد روی فیلمنامههایی که میتوانست قابلیت تولید سریال را داشته باشد کار کنیم.
سوژه اصلی “همه بچههای ما” را دانشجویان مطرح کردند
وی افزود: سوژه اصلی “همه بچههای ما” از جمله موضوعاتی بود که در این کلاس طرح شد و به محض طرح مورد استقبال قرار گرفت. شاگردان کلاس نیز به دنبال کردن سوژههای مناسب برای نوشتن یک سریال تلویزیونی اقدام کردند و توانستند به موضوعات مناسبی برسند. بعد از آن تحقیقات توسط من آغاز شد، نویسندگان دیگری به کار آمدند و طی سه سال تحقیق و نگارش از یک کار کلاسی به اثری رسیدیم که میتوانست جنبه حرفهای بگیرد.
فنائیان با بیان اینکه با پایان کار فهمیده هنوز خیلی نیاموخته است، ادامه داد: هنوز خیلی برای آموختن در این زمینه جا دارم. ای کاش جوان بودم و وقت بسیاری داشتم تا بتوانم بیاموزم. من از شمالیترین نقطه تهران تا شرق و غرب و جنوبیترین نقطه حضور داشتیم، مکانهایی که من تا به حال آنجا نرفته بودم. این کمک کرد من بچههای کار را درک کنم و تقریبا خودم هم آنطوری شدم.
جعفری نیز در خصوص حضور در این سریال به متن خوب آن اشاره کرد و گفت: این سریال درباره بچهها ولی برای بزرگترها است. برای اولین بار بود که به بچههایی پرداخته میشود که جامعه نسبت به آنها بی توجهی میکند. من هم نقش پدری را دارم که فرزندش از او نگهداری میکند و بازیام از قسمت امشب آغاز میشود.
دوست داشتم بچههای کار واقعی در سریال بازی کنند
در ادامه اسکندری کودکی را مهمترین دوران زندگی دانست و تأکید کرد: من همواره شگفتزده بودم چرا به موضوع کودکان کار پرداخته نمیشود. “همه بچههای ما” به منزله پل ارتباطی بین جامعه و تلویزیون عمل میکند. البته من خیلی دوست داشتم سریال با حضور بچههای کار و خیابان ساخته شود تا حضور بچههای واقعی در یک پروژه تلویزیونی بتواند در سرنوشتشان تاثیرگذار باشد. آدمهای بزرگ کوچکی که در دل عریانی جامعه باید مبارزه کنند تا به سمت و سوی خلاف کشیده نشوند. در هر حال فنائیان معتقد بود مشکلاتی که از حضور آنها ایجاد میشود اجازه این کار را به ما نمیدهد.
وی افزود: خیلی برایم جذاب است که در مدت پخش سریال تعداد زیادی تاکسی سوار شدهام که از من کرایه نگرفته و گفتهاند خدا خیرتان بدهد که به موضوع این بچهها پرداختهاید. در رادیو هم میشنوم که مسئولان درباره بچههای کار و خیابان گفتگو میکنند و فکر میکنم برای یک سال همین رسالت کافی است که درباره این موضوع به دیگران تلنگر زده است.
در ادامه زهره حمیدی “همه بچههای ما” را نخستین سریالی خواند که چنین موضوعی دارد و گفت: مردم از سریال ما درس میگیرند همانطور که بعد از “پدر سالار” پدرانی را دیدم که خانههای بزرگشان را به چند واحد تبدیل کردند و فرزندانشان را پیش خودشان آوردهاند.
اسکندری نیز طرح مسائل اجتماعی را دارای دو رویه معرفی و اظهار کرد: واژه سیاهنمایی درست نیست. واقعیاتی وجود دارد که شیوه برخورد ما با آنها متفاوت است. میتوان به یک معضل تلخ نگاه کرد یا از دیدی به آن پرداخت که راهکار هم ارائه داد.
همچنین محمدعلی آهنگساز پروژه با بیان اینکه سعی کرده آهنگساز حرف گوشکنی باشد، تأکید کرد: فنائیان به استفاده از ملودی سنتی ایرانی تاکید داشت و من هم از یک دستگاه ایرانی در گوشه اصفهان استفاده کردم.
در ادامه زمانی که مجری برنامه گفت: “میرسیم به بحث شیرین تهیهکنندگی”، اسکندری زیر لب گفت: آخ آخ آخ!
سبط احمدی هم این آخ را دردناک خواند و گفت: شاید سابقه من در عرصه کودک باعث شد این کار را به من بسپارند. ما هر 6 دقیقه یک لوکیشن عوض میکردیم و 170 بازیگر داشتیم که 40 نفرشان کودک بودند. چهار هزار نفر هم هنرور داشتیم. ما درباره بچههای کار و خیابان سریال ساختیم نه شنگول و منگول که قرار باشد کارمان شاد باشد.
اصلیترین متولی کودکان کار کمترین همکاری را با ما نداشت
وی با ابراز گلایه از عدم همکاری بهزیستی ادامه داد: من از کارشناس امور اجتماعی بهزیستی که مشاور تحقیق و نگارش سریال هم بود، خواستم در این جلسه حاضر شود و از مسائل مرتبط با بهزیستی دفاع کند اما او اعلام کرد مدیرانش اجازه حضور به او ندادهاند. بهزیستی به عنوان مهمترین متولی مقوله سریال ما کمترین همکاری را هم با ما نداشت و ما حتی لوکیشنی را از آنها اجاره کردیم.
در ادامه خبرنگار مهر این انتقاد را مطرح کرد که اگر به پیشنهاد اسکندری جامه عمل میپوشاندید شاید صحنهها باورپذیرتر از آب درمیآمد، مثلا صحنهای که فال فروش سر چهارراه ارتباط خوبی با کودک داخل ماشین برقرار میکند و با او گرم میگیرد اصلا قابل باور نیست چون معمولا این کودکان نسبت به بچههای متمول احساس نفرت دارند یا حداقل چنین صمیمیتی از خود نشان نمیدهند. شما چقدر به در جریان قرار دادن بازیگران از نتیجه تحقیقات اهتمام داشتید.
فنائیان در این زمینه پاسخ داد: ضرورتی نداشت بازیگران در جریان کار تحقیق باشند. بلکه قدرت بازیگری آنها است که به سمت بازی خوب هدایتشان میکند. همه دوستان آنقدر با نقشهایشان درآمیختند که تشخیص نقش از بازیگر آسان نبود.
وی تصریح کرد: اینطور نیست که آن کودکان نگاهی توام با نفرت داشته باشند. من آنها را اینگونه ندیدم. بچههای خیابان بچههای خوبی هستند و موقعیت خود را درک کردهاند. ممکن است حسادت کنند و نفرت در آنها وجود ندارد. آنها بچههای باهوشی هستند که حتی من اینطور نمیبینم که بخواهند به سمت جرم بروند. همانقدر احتمال به خطا رفتن آنها وجود دارد که در طبقه من چنین امکانی وجود دارد. آنها اصلا و ابدا مستعد جرم و جنایت نیستند بلکه مستعد خوب بودن هستند.
اظهارنظرهای متفاوت کارگردان و بازیگر
حمیدی در تکمیل این سخنان گفت: البته در شرایطی که در جامعه درستی زندگی کنند.
فنائیان افزود: مثلا شرایطی که افرادی چون فرزانه و امین حضور دارند.
حمیدی تأکید کرد: در غیر این صورت اگر در شرایط دیگری باشند به چنین سمتهایی میروند.
فنائیان تصریح کرد: خیر. فقط زندگیشان تلف میشود.الزاما اینطور نیست که به سمت خلاف بروند.
حمیدی یادآور شد: چرا برخی آنها را به این سمت میکشانند.
کارگردان “همه بچههای ما” اظهار کرد: خب من را هم ممکن است به چنین سمتی بکشند.
اسکندری به شوخی گفت: مثلا آقای سبط احمدی این کار را بکند.
جعفری نیز در سخنانی به مکتب رئالیسم استانیسلاوسکی اشاره کرد و گفت: استانیسلاوسکی زمانی یک باربر خمیده را میبیند و از او برای بازی دعوت میکند اما روی صحنه متوجه میشود او نمیتواند همانی که هست را بازی کند و مکتب رئالیسم را پایه گذاری میکند. تئاتر یعنی زندگی؛ زندگی که به بازیگر پیشنهاد میشود.
اسکندری نیز در دفاع از پیشنهاد خود گفت: پیش از باورپذیری تغییر سرنوشت این کودکان برای من مهم بود. یکی از دوستان تئاتری من حمید پورآذری سالها است در فرهنگسراهای خاوران و بهمن با بچههای طبقه پایین تئاتر کار میکند و از آنها یک گروه ایجاد کرده است. بنابراین من دوست داشتم این اتفاق برای بچههای کار هم رخ بدهد و سطح زندگی آنها رشد پیدا کند.
در ادامه جعفری دراین خصوص گفت: اتفاقا یکی از لوکیشنهای سریال جایی بود که من به همراه بیاری از بزرگان سینما و تلویزیون دوران کودکی و نوجوانیمان را آنجا گذراندهایم. افرادی مثل پرویز پرستویی، مهدی میامی و… آن زمان به تمامشان زنگ زدم و برایم جالب بود جایی در آن بزرگ شدهایم حالا محل کار ما است.
فنائیان نیز به مشکلات مالی پروژه اشاره و تصریح کرد: با توجه به اینکه از ابتدای کار، تهیهکننده برآورد را اشتباه تخمین زد به دامی افتاد که در آن ماند.
کل کل بازیگر و تهیهکننده درباره مباحث مالی و احترام
جعفری در این خصوص گفت: ما سابقه طولانی در تلویزیون داریم اما در حق ما در خصوص مسائل مالی بی مهری شده است.
اسکندری نیز با انتقاد از اینکه بحث احترام نادیده گرفته میشود، تصریح کرد: در ایامی که من در تلویزیون کار میکنم قواعدی رسم بود مثل اینکه افراد اگر قرار بود جای هم بازی کنند زنگ میزدند و از هم اجازه میگرفتند یا وقتی کار تمام میشد شاخه گلی میدادند و خسته نباشید میگفتند. دل شکستگی من به خاطر احترامی است که نادیده گرفته میشود. همانطور که سبط احمدی از بهزیستی گلایه دارد من از او، شبکه دو، معاونت سیما و تلویزیون گلایه دارم. نمیدانم چرا همیشه بااخلاقترینها در عقبترین جای صف هستند و افراد بی اخلاقی که همه میگویند دیگر با او کار نمیکنیم هر روز مطرحتر و اصلا سوپراستار میشوند. در کنار بحث مالی، احترام موضوعی مورد اهمیت است.
وی افزود: من بعد از پنج ماه حالا سبط احمدی را میبینم. برای مصاحبه هم بهانه نیاوردم چون باید در مقابل کارم پاسخگو میبودم. اما انتظار داشتم در سریالی که بار سنگینی از آن روی دوش من بود بیشتر احترام میدیدم.
سبط احمدی نیز در پاسخ به این گلایهها گفت: من نمیدانم برخی در کدام جامعه زندگی میکنند. شاید به خاطر سفرهای متعددشان است که ایران را با اروپا اشتباه گرفتهاند. بودجه عمومی سازمان صدا و سیما دچار مشکل است و کار ما هم که مشارکتی نبود. کار ما در حالی که قرار بود 10 ماه زمان ببرد دوبرابر این طول کشید و در توقفهایی که داشت هم بازیگران دریافتی داشتند. حالا نزدیک به دو ماه از حقوق برخی داده نشده است.
وی افزود: خواهر همین خانم اسکندری از پروژه دیگری 4، 5 ماه طلب دارد در کار ما که فقط یک ماه و نیم تا دو ماه حقوق پرداخت نشده است.
اسکندری پاسخ داد: من ایران را اروپا نمیدانم و نزدیک به 20 سال است در تلویزیون مملکت خودم کار میکنم. متوجه بحثهای مالی هم هستم و بحث من درباره جابجا شدن ارزشها است که چرا یک تلفن هم زده نمیشود تا خسته نباشید بگویند.
حمیدی نیز گفت: “همه بچههای ما” اولین کاری بود که با ما انسانی برخورد شد. در چند سال اخیر سابقه نداشته که روزی 10 ساعت کار کنیم و روز بعد تعطیل باشیم. بلکه بعد از 14، 15 ساعت کار جنازه به خانه میرسیم در حالی که نباید اینطور باشد.