«دين و نظم طبيعت» نوشته دکتر سيد حسين نصر با ترجمه دکتر انشاءالله رحمتي از سوي نشر ني منتشر شد. يکي ديگر از آثار سيد حسين نصر، استاد دانشگاه جرج واشنگتن امريکا، با عنوان «دين و نظم طبيعت» با ترجمه دکتر انشاءالله رحمتي منتشر شد. قبلاً اين کتاب توسط دکتر محمد حسن فغفوري منتشر شده بود و هم اينک ترجمه اي ديگر از اين کتاب منتشر شده است.نصر خود درباره اين کتاب مي نويسد: کتاب فعلي از لحاظ فلسفي يکي از اساسي ترين آثار اين بنده است که در آن با توجه و تعمق در سنن فلسفي غرب، تاريخ علوم، جهان بيني اديان گوناگون جهان در رابطه با کون و کيان و مقايسه اي از نظريات اديان مختلف درباره نظام طبيعت کوشيده شده است يک ديد جهاني درباره رابطه بين دين و نظام طبيعت داده شود. نصر از نخستين کساني بود که از سه دهه قبل از حاد شدن بحران موجود در طبيعت با نگارش کتاب «رويارويي انسان و طبيعت: بحران معنوي انسان متجدد» توجه جهانيان را به بحراني که در پيش بود فراخواند. در اين کتاب نصر با نگاهي جامع به بررسي مقام طبيعت در اديان گوناگون و از جمله اديان ابراهيمي مي پردازد و بشر امروزي را به خاطر بي اعتنايي و هتک حرمت آن شديداً به باد انتقاد مي گيرد. مؤلف به بررسي مواضع و باورهاي يک يک اديان گوناگون در رابطه با طبيعت مي پردازد ولي تکيه بر اخلاقيات و اصول اخلاقي را براي رهايي از بحران محيط زيست کافي نمي بيند، بلکه رهنمودهايي جهانشمول مبتني بر نگرش عرفاني براي نجات محيط زيست ارايه مي دهد. نصر ادعاي مطلق بودن علوم جديد را رد مي کند، بر تقدس حيات تأکيد مي ورزد و معتقد است که تنها زماني مي توان از تقديس طبيعت دم زد که اعتقاد به تقدس زندگي در مجموع فراموش نشده باشد. اما بشر متجدد تقدس حيات را فراموش کرده، با بريدن از منشا قدسي خود دچار سرگشتگي روحي و معنوي شده و در نتيجه از خود و خداي خود بيگانه است. به همين دليل است که نصر بحران موجود محيط زيست را تجلي بحران دروني انسان تجدد زده تعبير مي کند، انساني که با نام دنيا عالم ملکوت را به فراموشي سپرده است.کتاب «دين و نظم طبيعت» از هشت فصل تشکيل شده است که هر کدام از فصول به نوعي از لحاظ محتوايي و معرفتي پيوستي ناگسستني با يکديگر دارند. مولف در فصل اول کتاب و به منظور شناخت رابطه ميان دين و نظام طبيعت نه در محدوده يک دين خاص بلکه در سطح جهاني- به گونه اي که در اين کتاب آمده- به معنا و مفهوم نظام طبيعت و به عبارت ديگر عالم کائنات در چهارچوب اديان مختلف را مورد بررسي قرار مي دهد. اما نصر به يک سوال مبنايي و بنيادين نيز قصد پاسخگويي دارد و آن اين است که چگونه مي توانيم با بينش ديني خود اهميت نظام طبيعت را از ديدگاه اديان ديگر و در جهاني غير از قلمرو دين خود درک کنيم؟ نصر درک اين حقيقت را در درک حکمت خالده مي داند و مي نويسد: حکمت خالده در پرتو بينش سنتي منشا هزاران دين مختلف را که طي قرون و اعصار بر جوامع بشري حکمفرما کرده و موجب پيدايش تمدن هاي سنتي با قوانين ديني، نهادهاي اجتماعي، هنر و علوم خاص خودشان شده اند تنها در يک حقيقت مطلق و واحد مي بيند، حقيقتي که در اسلام با اصل شهادت به وحدانيت خداوند لااله الي الله در اوپانيشادها با عنوان «نه اين و نه آن» در تائويسم با اصل حقيقت بي نام و در انجيل با عنوان من آنم که هستم بيان شده است، البته به شرطي که حقيقت فوق در والاترين معناي خود درک شود. نصر معتقد است که موفقيت وجودي انسان در اين کره خاکي مستقيماً بشر را به سوي تجربه کردن نظم رهنمون مي سازد. در حقيقت مراد از کلمه يوناني کاسموس که هنوز براي مفهوم نظام به کار برده مي شود مجموعه اي از حقايق ملموس و قابل شناخت است که فلاسفه ماده گرا از آن به حقيقت تعبير مي کنند درصورتي که از ديدگاه اديان و فلاسفه دين مفهوم نظام هر آنچه را که غير از وجود خداوند است دربر دارد. نصر در اين کتاب به کاوشي از ژرفناي حکمت خالده درباره دين و طبيعت مي پردازد و اديان اوليه يا اديان بومي، شامنيسم و اديان امريکاي شمالي، شينتوئيسم، اديان بومي امريکاي شمالي، اديان آفريقايي، اديان مصري، سنت هاي ديني خاور دور: تائويسم و آيين کنفوسيوس، آيين هندو، آيين بودايي، دين زرتشت، اديان يوناني، اديان ابراهيمي، اسلام، مسيحيت و يهود را مورد بررسي قرار مي دهد. دکتر نصر در ادامه روايت هاي خود از طبيعت به يک نگرش بنيادي ديگري نيز معتقد است و آن اين که طبيعت مي بايست مورد بازشناسي قرار گيرد. چرا که پس از چندين قرن افول فزاينده اهميت معنوي و ديني طبيعت در غرب و غفلت محافل فکري مهم مسيحيت از نظام طبيعت، طي دو سه دهه اخير بسياري از متکلمين مسيحي بسيار به طبيعت علاقه مند شده اند. متأسفانه تنها عواقب فاجعه بار بحران محيط زيست و تهديد کل بافت حيات موجب شده است که توجه تفکر ديني در غرب عميقاً به اهميت ديني نظام طبيعت و ضرورت احياي الهياتي که به مسأله آفرينش و رستگاري بشر بپردازد جلب شود. در رويارويي با اين چالش شيوه هاي مختلفي اتخاذ شده است. برخي درصدد رجعت به ريشه هاي سنتي مسيحيت برآمده اند و برخي ديگر به شرق و اديان هند و خاور دور روي کرده اند. دسته ديگري نيزبه جست وجوي اديان شاماني به ويژه در قاره امريکا پرداخته اند. بسياري نيز کوشش کرده اند که براي خلق نگرش ديني جديدي که بيشتر پاسخگوي نيازهاي محيط زيست باشد مسيحيت و از جمله بعضي از اساسي ترين اعتقادات و مظاهر آن را متحول سازند. در غرب دين يهود نيز با اين که هرگز تمايل به زير پاگذاشتن بسياري از اعتقادات و تاريخ ديني خود نشان نداده، ليکن به چالش بحران محيط زيست بيشتر به صورتي مشابه مسيحيت پاسخ داده است. نصر در فرجام کتاب نتيجه مي گيرد که مطالعه و بررسي ادراک ديني طبيعت فراتر از مرزهاي گوناگون در عين حال امکان غني تر ساختن متقابل اديان را فراهم مي سازد، يا اين امکان را فراهم مي آورد که برخي از اديان از طريق تماس با يک سنت زنده ديگر جنبه هايي از ميراث فراموش شده شان را به ياد آورند.
Check Also
محیطزیست عامل وحدت و همگرایی در کشور است
رئیس سامان حفاظت محیطزیست گفت: پروژۀ تکثیر در اسارت یوز آسیایی نشان داد چطور مسالۀ …