از بچهها در برنامهریزی برای این سفر کمک بگیرید»… این پیام هوشمندانه «دیزلیلند» است، همان پارک تفریحی که حدود ۵۹ سال پیش اولین آنها در کالیفرنیای آمریکا احداث شد و حالا تعداد آنها در جهان به ۱۱ پارک رسیده که فقط در یکسال گذشته ۱۳۲٫۵ میلیون نفر بازدیدکننده با حدود ۱۵ میلیارد دلار درآمد داشته است.
پارک دیزلیلند یک پیام دیگر هم برای والدین دارد، بزرگترهایی که خودشان هم در بازیهای این پارک همراه بچهها میشوند؛ پیام این است: «با خود خوراکی و نوشیدنی به همراه بیاورید تا وقتی در صف منتظر هستید به بچههای خود بدهید؛ بعضی مواقع جذابیت فعالیتهای موجود باعث فراموشی بچهها نسبت به خوراکشان میشود که میتواند باعث افت فشار خون شود.»
این پیامها توجه یک مجموعهی تفریحی را به کودکان و نوجوانان نشان میدهد، همان گروهی که عموما در مراکز تفریخی، سرگرمی و گردشگری کشور ما فراموششده هستند.
دیزنیلندها از پرطرفدارترین پارکهای جهان هستند که کودکان و نوجوانان مهمترین مشتریان آنها را شامل میشوند. سالانه جمعیت زیادی به کشورهایی که این دیزلیلندها در آنها احداث شدهاند سفر میکنند، کشورهایی چون آمریکا، فرانسه، ژاپن و چین که اتفاقا جمعیت زیادی از گردشگران را در سال به خود اختصاص میدهند و قطعا آمار قابل توجه گردشگران دیزلیلندها هم به آن اضافه میشود.
البته در ایران هم مجموعههای سرگرمی مثل شهربازی و پارکهای تفریحی برای کودکان و نوجوانان طراحی شده، اما قدمت زیاد وسایلهای بازی برخی از این مجموعهها و همچنین خلاق نبودنشان و همچنین در نظر نگرفتن شرایط ایمنی خاص کودکان در این مجموعهها در برابر دیزلیلندها قیاس معالفارق است.
جدا از پارکها و مجموعههای سرگرمی که بخش مهمی از انتخاب مسافران کوچک جهان را شامل میشوند، هتلهای برخی کشورها هم هستند که تصمیم گرفتهاند به این مشتریان کوچک اهمیت بدهند.
کودکان و نوجوانان گردشگرانی هستند که به اتفاق مادران و پدران خود به هتلها میروند و نیازهای متفاوتی از آنها دارند، اما معمولا خواستههای آنها در سایهی تصمیمهای بزرگترها و خدمات هتلها که بیشتر برای والدینشان تعریف شده، قرار میگیرد.
در حالیکه مراکز اقامتی میتوانند با ایجاد فضاهای خاص کودکان، اجرای برنامههای سرگرمی و تفریحی، ارائه بستههای بازی و سرگرمی در اتاقها و لابی هتلها خانوادهها را به سفر و اقامتی طولانیتر و لذتبخشتر ترغیب کنند. این همان کمبودی است که نه تنها در هتلهای ایران بلکه در بسیاری از مراکز اقامتی کشورهای دیگر دیده میشود. اتاقها و لابیهایی خالی از سرگرمی که کودک و یا نوجوان به محض اسکان در این مکانها هیچ وسیلهای برای سرگرم شدن ندارد و مدام آهنگ برگشت به خانه و دلتنگی برای همبازیهایش را میزند.
اگرچه برخی هتلها این ذکاوت را بهکار گرفتهاند و با اهمیت دادن به این مسافران کوچک، محوطههایی را متناسب با نیازها و خواستههای آنها آماده کردهاند و این امکانات را هم به عنوان یک امتیاز به مسافرانشان معرفی میکنند تا انتخاب را برای سفر کردن و توقف طولانیتر آسان کنند.
جدا از بخشهای خدماتی و سرگرمی که کمتر به کودکان و نوجوانان به عنوان گردشگرانی مؤثر و درعین حال درآمدزا اهمیت دادهاند، اصلیترین مساله سفر گردشگران کودک است، بچههایی که خانوادهها عموما زمان سفرشان را بر اساس تعطیلی مدارس آنها تنظیم میکنند؛ اما کمترین نقش را در انتخاب مقصد و هدف سفر دارند.
کودکان و نوجوانان عموما تسلیم خواسته و انتخاب والدین برای سفر کردن هستند. هرچند نظام فرزندسالاری اندکی این رویه را تغییر داده، اما این شرایط هنوز به یک اصل تبدیل نشده که کودک و نوجوان نقش اثرگذاری در گردشگری پایدار دارند، به این معنی که معمولا کمتر دیده میشود والدین، مقصد، نوع و وسلیهی نقلیه سفر را براساس نیاز فرزند برای آشنایی با تاریخ کشور و هویت ملی، آموزش برای ایمنی در سفر، حفظ محیط طبیعی و تاریخی و بیدار و تقویت کردن روحیهی مکاشفه در او انتخاب کنند.
این همان بخش مغفول در مدارس کشور نیز است و معمولا در اردوهایی هم که اجرا میکنند چندان به این مسائل پایهایی در سفر توجهی ندارند.
البته سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تا به حال چندین طرح و برنامه در دستور و اجرا داشته تا نشان دهد کودک، گردشگر مهمی است؛ اما هیچیک از این برنامهها جز زنگ مدارس که در روز جهانگردی زده میشود، ماندگار و مستمر نبوده است.
آژانسهای گردشگری هم در کشور بودهاند که طرحهای آموزشی و تورهایی برای کودکان با محور آموزش داشتهاند؛ اما آنها هم یا مقطعی این برنامهها را اجرا کردهاند و یا طرحشان چندان با استقبال مواجه نشده، چون خانواده نسبت به این موضوع حساسیتی ندارد.
با آنکه بارها دستاندرکاران گردشگری حتا سیاستگذاران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری دربارهی ضرورت آموزش دربارهی گردشگری پایدار و درست سفر کردن در مدارس و از دورهی کودکی سخن گفتهاند، اما هیچ طرح و برنامهی جامع و مستمری در اینباره نه دیده شده و نه اجرا شده است، جز جشنوارهها و برنامههای مقطعی که نمونههای آن در روز جهانی کودک بسیار برگزار شدهاند و بعد هم این همسفران کوچک به فراموشی سپرده شدهاند.