به گزارش خبرنگار مهر، این روزها نمایش “من که دا نیستم” در تالار اندیشه حوزه هنری در حال اجرا است. این اثر نمایشی توسط مهرداد رایانیمخصوص و با نگاهی به کتاب “دا” که شامل خاطرات سیده زهرا حسینی نگاشته شده است. این نگاه یا اقتباس صورت گرفته، از موضوعاتی است که کمتر در تئاتر ایران شاهد آن هستیم. طی سالهای متمادی کمتر نمایشنامهنویسان ما به سمت اقتباسی ادبی برای تولید اثری نمایشی رفتهاند. این مقوله در اقتباس از آثار داستانی و خاطرهگونه خارجی یا داخلی از سوی فعالان عرصه تئاتر مغفول مانده است.
اما نکتهای که در این نگاه و اقتباس صورت گرفته از سوی مهرداد رایانیمخصوص دیده میشود که با کارگردانی حسین پارسایی روی صحنه رفته است، پیوند خاطرات گذشته سیده زهرا حسینی به امروز و آینده است. شخصیت دا در نمایش “من که دا نیستم” زنی است که گذشته و شجاعتاش در مقطع هجوم و حمله دشمن به خرمشهر از زبان دیگران بیان میشود و خود تمایلی به بیان و روایت گذشتهاش ندارد. او در سینمایی متروکه قصد راهاندازی موزهای را با هزینه شخصی خود برای حفظ ارزشهای دفاع مقدس و دلاوریهای مردمی که در راه پایداری و مقاومت جان دادند، دارد.
این سینمای متروکه کنونی در مسیر طرح بزرگراهی قرار گرفته است. دا نگران آینده است و دغدغه این را دارد که ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت مردم خرمشهر در آینده کمرنگ و در روزمرهگی زندگی محو شود. او نگران آیندهای که در آن نسلهای جوان این ارزشها را ندانند و نشناسند، است.
رایانیمخصوص با استفاده از شخصیت اصلی و اسامی و وقایع کتاب “دا” بدون قائل شدن به لهجهای خاص برای شخصیت دا در نمایشنامه “من که دا نیستم”، شخصیت زن اثر خود را به عنوان اسطوره و یک نمونه پایداری و مادر تمامی فرزندانی که مقاومت کردند و از جان خود برای دفاع از این مرز و بوم گذشتند، نشان میدهد.
زنی که نگاه به آینده دارد و نگران آینده ارزشهای دفاع مقدس است. دا معتقد است اتفاقی بزرگ رخ داده اما دیگران به سادگی از کنارش میگذرند و درگیر روزمره شدهاند. او نگران این است که تمام نشانههایی که از شهامت و دلیری در خرمشهر وجود دارند در زیر مقوله توسعه از بین بروند و فراموش شوند.
تقابل دا و پیمانکار احداث بزرگراه مدنظر، بیانگر چالشهای امروز ما است؛ اینکه چگونه میتوانیم به دستاوردهای دفاع مقدس بپردازیم بدون اینکه مانعی برای توسعه شویم و در عین حال بدانیم هر چه داریم از زمان مقاومت و دفاع مقدس در 8 سال جنگ تحمیلی است.
دغدغه مطرح شده در نمایش “من که دا نیستم” دغدغهای مهم و در عین حال کمتر مورد توجه قرار گرفته در زمینه تئاتر دفاع مقدس است. ضمن اینکه پرداختن به این مقوله و دغدغه نمایش “من که دا نیستم” را به اثری به دور از موضوعات و نگاههای کلیشهای به دفاع مقدس و 8 سال جنگ تحمیلی تبدیل کرده است؛ کلیشهای بودن نشانهها و موضوعاتی که در اکثر نمایشهای تولید شده در عرصه تئاتر دفاع مقدس باعث پایین آمدن سطح کیفی آثار و تأثیرگذاری مناسب بر مخاطب است.
نمایشنامه “من که دا نیستم” قدمی مناسب در عرصه تئاتر دفاع مقدس است و دغدغه مهمی را در ذهن مخاطب خود مطرح میکند که همان حفظ ارزشهای دفاع مقدس بدون مانعی برای توسعه ایجاد کردن است و در عین فراموش نشدن ارزشهای مدنظر را گوشزد میکند.