اسکار، جام جهانی و برزیل/ دوست داشتم در “سنتوری” بازی کنم

ایرانگرد نیوز: هفته گذشته فیلم “گذشته” به کارگردانی اصغر فرهادی به عنوان نماینده ایران در بخش غیرانگلیسی‌زبان اسکار 2014 معرفی شد. این فیلم تنها دو بازیگر ایرانی (علی مصفا و بابک کریمی) دارد و همین مساله بهانه‌ای شد تا ساعتی را میزبان بابک کریمی بازیگر ایرانی که سال‌های زیادی در ایتالیا زندگی کرده ولی مدتی است تصمیم گرفته برای تجربه‌های نو در سینمای ایران در کشورمان زندگی کند، باشیم.

 
بابک کریمی در بخش نخست این گفتگو درباره اولین حضورش در سینما، آشنایی با سینمای ایران، تلاش‌هایش برای معرفی سینمای ایران به جهان و اکران نخستین فیلم ایرانی در ایتالیا و همچنین آشنایی‌اش با اصغر فرهادی صحبت کرد.

 
در بخش دوم گفتگو درباره حضور در فیلم‌های “ماهی و گربه” به کارگردانی شهرام مکری و “من عاشق سپیده صبحم” به کارگردانی علی کریم و دلایل انتخاب چنین فیلم‌هایی صحبت کرده است. همچنین کریمی نظرات متفاوتی درباره حضور “گذشته” به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار ارائه کرد و مخاطبان جهانی این فیلم را صفر و صدی دانست.

 
بخش دوم و پایانی این گفتگو را می‌خوانید:

 
* در صحبت‌هایتان چندبار اشاره کردید که به دنبال تجربه‌های جدید در بازیگری هستید و سینمای شهرام مکری را هم دوست دارید و همین شد که در فیلم دوم او بازی کردید. به هر حال ما هنوز فیلم “ماهی و گربه” را ندیدم لطفا بیشتر از فضای آن توضیح دهید.

 
– این فیلم یک نوآوری دارد. جایزه ای هم که در جشنواره ونیز گرفت کاملا به جا و درست بود. مکری یک ذهنیت عجیب و غریبی داشت و چون از قبل برای خود تمام جزئیات را ترسیم کرده بود کارگردانی برایش سخت نبود اما برای ما کار سختی به شمار می‌رفت.

 
او روز اول روی یک تخته کاملا چیدمان صحنه را ترسیم کرد. او کاملا چیدمان جلو و پشت صحنه را برای خود در ذهنش طراحی کرده بود. حدود سه هفته در تهران دورخوانی داشتیم. سر صحنه مثل یک تئاتر محیطی همچون یک پازل تمام جزئیات را کنار هم گذاشتیم. خود لوکیشن باعث شد که ما یک سری چیزها را تغییر دهیم. در این فیلم همه گروه به نوعی به هم وابسته بودند به طوریکه اگر کار یکی از عوامل به درستی انجام نمی شد همه گروه تحت شعاع قرار می گرفتند و همه چیز بهم می خورد. مثل اینکه همه ما در یک قایق بودیم و اشتباه یک نفر باعث می شد که قایق غرق شود.

 
من متوجه شدم که چرا فیلمنامه های مکری با سختی تهیه کننده پیدا می کند چون تصور ایده‌هایش مشکل است. فیلمنامه هایش درام نیست و به نوعی کارهایش قصه‌گو هم به شمار نمی رود.

 

 
*بازخوردها و واکنش های مخاطبان در جشنواره ونیز نسبت به “ماهی و گربه” چگونه بود؟

 
– من خیلی می ترسیدم که از همان ابتدا فیلم را رد کنند. چون یک شناختی از سینمای ایران در جهان وجود دارد مثل اینکه ما می گوییم فیلم آمریکایی دقیقا می دانیم چه سبک و شیوه ای از فیلم در ذهنمان شکل می گیرد. سینمای ایران اجتماعی، قصه گو، لطیف و شاعرانه است اما “ماهی و گربه” هیچ شباهتی به این شاخصه هایی که من گفتم ندارد بلکه یک تجربه سینمایی است. در اصل با ابزار سینما یک شعبده بازی انجام می دهد.

 
با توجه به این مسائل واقعا فکر می کردم که اصلا فیلم را در جشنواره نپذیرند اما درست برعکس، من با واکنش های خوبی هم در نمایش ها روبرو شدم. در مراسم پایانی جشنواره ونیز و پس از دریافت جایزه، رئیس هیات داوران بخش افق ها من و مکری را دعوت کرد و کاملا از این فیلم شوکه بود. وی معتقد بود زمانی که سینمای دیجیتال کار خود را شروع کرد انتظار داشتم یک فیلمسازی چنین کاری را انجام دهد چون که به هر حال دیجیتال این امکان را به فیلمساز می دهد که یک پلان طولانی بگیرد و… اما انتظار نداشتم یک ایرانی این کار را انجام دهد.

 
او با سوالاتی که می پرسید کاملا مشخص بود که درگیر فیلم شده است.

 
خیلی از مخاطبان جشنواره حتی عنوان می‌کردند “ماهی و گربه” ارزش دیدن و زمان گذاشتن را داشت و کاملا معتقد بودند که یک تجربه جدید در سینما محسوب می شود.

 
* برای شما هم این فیلم یک فضایی ایجاد کرد تا کاملا در یک نقش متفاوت ظاهر شوید؟

 
– بله کاملا گریم من هم نسبت به “جدایی” و “گذشته” متفاوت بود. یکی از دوستان من که 25 سال است با هم آشنا هستیم، بعد از دیدن فیلم عنوان کرد تا جایی که از نمایش “ماهی و گربه” در سالن سینما گذشت هنوز متوجه نشده بود که من در چه نقشی حضور پیدا کرده ام و بعد از مدتی من را شناخته است.

 
* در اصل شما حضور در جریان متفاوت سینمای ایران را با فیلم “من عاشق سپیده صبحم” علی کریم آغاز کردید که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به نمایش در آمد. به عقیده من حتی ریسک حضور در چنین فیلمی بسیار بیشتر از “ماهی و گربه” است.

 
– من علی کریم را از جشنواره فیلم ونیز می شناختم که با فیلم “چاله” حضور پیدا کرده بود. این فیلم را هم دوست داشتم. کریم مینی مالیستی است. دنبال جنجال نیست. سالها دستیاری کرده و به راحتی می تواند فیلم هایی از جریان اصلی سینمای ایران بسازد. هر دو ما به نوعی علاقمند سینمای کیارستمی هستیم. او برای نوع فیلمسازی که می خواهد دنبال کند به سراغ انتخاب‌هایی بر اساس دغدغه و سلیقه خود می‌رود. این جسارت وی را قبول داشتم. بعد ونیز با هم ارتباط داشتیم. دقیقا بعد از “جدایی” با هم صحبت کردیم و درباره طرح تازه ای با من حرف زد. در همان ابتدا هم کار را قبول کردم.

 
* اما شخصیت کارگردانی که شما در فیلم علی کریم بازی می کنید به شدت شبیه شما است.

 
– من کم کم این شخصیت را مال خود کردم. خیلی از دیالوگهایش در میان صحبتهای من با کارگردان شکل گرفت. به نوعی این شخصیت به من نزدیک بود حتی به لحاظ زندگی شخصی.

 
* این فیلم با واکنش‌های متفاوتی در جشنواره فجر روبرو شد.

 

 
– بله. نوآوری چنین پیامدهایی هم دارد.

 
* با اینکه تصمیم گرفته بودید دیگر در ایران زندگی کنید ولی گویا نقش شهریار “گذشته” دوباره شما را به فضای زندگی در اروپا برد. شخصیتی که حتی ممکن است به شما نزدیک باشد و به نوعی در تمام آن سالها در ایتالیا چنین زندگی‌ای را تجربه کرده باشید.

 
– شخصیت بازپرس در “جدایی” هر چقدر از من دور بود، شهریار در “گذشته” خیلی به من نزدیک بود و به نوعی انگار لباسی را از کمد من برداشته بودند. نه اینکه شهریار داستان زندگی من باشد اما داستان خیلی از آدم هایی است که مهاجرت می کنند.

 
* شما زودتر از سایر بازیگران به فیلم “گذشته” پیوستید.

 
– حقیقتا، وقتی هنوز فیلمنامه ای وجود نداشت با فرهادی درباره همکاری بعد از “جدایی” صحبت کرده بودیم. فکر می کنم زمانی که فرهادی مشغول نوشتن فیلمنامه “گذشته”بود می دانست که قرار است من در نقش شهریار بازی کنم.

 
* امسال هم که “گذشته” نماینده سینمای ایران در اسکار 2014 است. اما همانطور که می دانید در این چند وقت اخیر بعد از معرفی فیلم واکنشهای متفاوتی نسبت به این انتخاب در فضای سینما به وجود آمد. برخی معتقدند چون این فیلم در خارج از کشور ساخته شده و تهیه کننده خارجی هم دارد پس نباید نماینده سینمای ایران باشد.

 
– من یک سوال درباره این موضوع مطرح می کنم “آخرین امپراطور” برتولوچی چون موضوعش درباره چین است فیلم چینی است، فیلم انگلیسی است چون تهیه‌کننده آن از این کشور است، فیلم آمریکایی است چون یک بخشی از سرمایه آن از آمریکا می آید، فیلم ایتالیایی است چون به هر حال یک استاد سینمای ایتالیا آن را ساخته است؟

 
وقتی ما عنوان می کنیم مالکیت یک فیلم یا منظورمان مالکیت اقتصادی آن است یا مالکیت هنری؟ ما درباره هنر صحبت می کنیم. هویت یک فیلم را سرمایه آن به آن نمی دهد بلکه فقط امکان ساخت را فراهم می کند.

 
در “گذشته” نویسنده، کارگردان، بازیگر اصلی، فیلمبردار، صدابردار ایرانی هستند و ما درباره خلاقیت حرف می زنیم که ریشه آن در این فیلم از کارگردان و نویسنده ایرانی است.

 
روزهایی که من سر صحنه این کار بودم به نوعی همه چی ایرانی بود. من عمدتا با مصفا بازی داشتم و در این سکانسها بازیگران ایرانی بودند. عوامل هم همینطور چراکه حتی در بخشی از عوامل پشت صحنه افرادی حضور داشتند که ایرانی بودند اما در فرانسه زندگی می کردند. در این صحنه ها حتی مترجم هم حضور نداشت.

 
* چقدر تجربیات خودتان به عنوان فردی که سال‌ها در خارج از کشور زندگی کرده است به شخصیت شهریار کمک کرد؟

 

 
– فرهادی در خانه نمی نشیند و فیلمنامه بنویسد و برای شخصیت دیالوگ طراحی کند. با افراد مختلفی مثل من آشنا شده، حرف زده و زندگی و شرایط آنها را از نزدیک دیده است. من الهام دهنده شخصیت شهریار نیستم بلکه یک نسل ایرانی در جوامع مختلف اینگونه هستند.

 
من و فرهادی درباره شرایط مهاجرت و ایرانی هایی که در خارج از کشور زندگی می کنند، صحبت کردیم اما مطمئنم او سراغ نمونه های دیگری هم رفته است.

 
* با توجه به شرایط زندگی‌ای که داشتید، فکر می‌کنم به نوعی “گذشته” برای شما یک جایگاه خاص تری داشته باشد.

 
– هرکدام از این فیلم ها برای من یک جایگاه دارد. همیشه سعی می‌کنم نقش را مال خودم کنم و یا خودم در نقش ذوب شوم. به طور مثال در “جدایی” نقش بازپرس اصلا مال من نبود اما تلاش کردم ذاتا خودم را بازپرس کنم. حتی رسیدم به آن نقطه ای که کاملا می توانستم حکم اعدام شخصی را بنویسم و فکر کنم کارم درست است چرا که جز وظیفه ام بود. از نظر روانی تجربه جالبی برایم به شمار می رود.

 
البته نقش شهریار نزدیک به من بود اما بابک سپهری “من عاشق سپیده صبحم” هم به من نزدیک بود. آن جنس سینما و جستجو واقع گرایانه از دغدغه هایم به شمار می رود.

 
* به عنوان سینماگری که سالها در جریان واکنش های مخاطبان خارجی در مواجهه با فیلم های ایرانی بودید چقدر شانس موفقیت برای “گذشته” در اسکار می‌بینید؟

 
– اسکار هم مثل جام جهانی فوتبال است. اینکه برزیل هر دوره می تواند به نیمه نهایی صعود کند حتی بدون اینکه در رده اول قرار گیرد، یک اعتبار برای آن تیم محسوب می شود. به طوریکه اگر حتی به این مرحله راه پیدا نکند ناراحت کننده است، چرا که این تصور در ما ایجاد شده است.

 
هر 5 فیلم غیر انگلیسی زبان که به اسکار راه پیدا می کنند، نمی توانند این جایزه را دریافت کنند. چرا که فقط یک مجسمه آنجاست حتی اگر از بهترین ها باشند. اینکه “گذشته” وارد رقابت این پنج فیلم شود، یک پیروزی بسیار بزرگ برای سینمای ایران و هر فیلمسازی است.

 
* شما این موفقیت را می بینید؟

 
– فیلم “جدایی” را هر مخاطبی می بیند به شدت با آن ارتباط برقرار می کرد. اما مخاطبان “گذشته” صفر و صدی هستند. پیش بینی من این است در آکادمی هم ممکن است همین شرایط باشد.

 
بعید است فردی “جدایی” را ببیند و با یک بخشی از فیلم احساس نزدیکی نکند. البته مخاطبان ایرانی خارج از کشور در نمایش‌هایی که “گذشته” داشت، به شدت با آن ارتباط برقرار کردند. حتی یکی از دوستانم که سالها است در ایتالیا زندگی می کند و اتفاقا منتقد سینمای ایران هم است، دی وی دی “گذشته” را خریداری کرده بود و به شدت از فیلم تعریف می کرد.

 
* از بحث اسکار و کارهای قبلیتان بگذریم. کار جدیدی را شروع نکرده‌اید؟

 

 
– قرار است در فیلم امیر عزیزی بازی کنم که در پیش تولید است. البته خیلی از کارگردانان در حال حاضر منتظر تغییر و تحولات سازمان سینمایی هستند تا برای گرفتن مجوز اقدام کنند.

 
* علاقه ای به حضور در تئاتر دارید؟

 
– قبل از “گذشته” در نمایش “بازرس هاند واقعی” به کارگردانی بورژین عبدالرزاقی حضور داشتم که خیلی تجربه جالبی برایم بود. دوست دارم در تئاتر فعالیتم را ادامه دهم البته این کار انرژی زیادی می‌طلبد.

 
* آیا کارگردانی و یا فیلمی بوده که دوست داشتید با او همکاری کرده و یا در آن حضور پیدا کنید؟

 
– خیلی دوست داشتم در “سنتوری” داریوش مهرجویی بازی کنم. در نسل جدید کارگردانان هم علاقه مند بودم در فیلم “اسب حیوان نجیبی است” عبدالرضا کاهانی حضور داشته باشم. البته خیلی دوست دارم با رضا عطاران همبازی شوم و کارگردانی فیلم هم برعهده وی باشد.

 
* بیشتر علاقمندید با کدام بازیگر  کار کنید؟

 
– قطعا در درجه اول عزت الله انتظامی، حتی در یک سکانس. وی از هم‌دوره‌های پدر و مادر من بوده است. من سر فیلمبرداری “حاجی واشنگتن” هم حضور داشتم و حتی از آن اتفاق عکس هم دارم.

 
* شما عکاسی هم می کنید؟

 
– بله. رشته اصلی ام عکاسی است و این حرفه را همیشه ادامه می دهم. عکسهایی هم از سر صحنه فیلم ها دارم البته منظورم عکاسی پشت صحنه نیست بلکه بیشتر مربوط به حاشیه های سر صحنه فیلم ها است. سر فیلم “جدایی” هم عکاسی کردم و در ایتالیا نمایشگاه گذاشتم.

 
* قصد ندارید در سینمای ایران کارگردانی کنید؟

 
– به این موضوع فکر می کنم. یک ایده ای هم در ذهن دارم اما فکر می‌کنم باید دغدغه ام شود.

 
* آیا همیشه می خواهید در جریان متفاوت سینمای ایران حضور پیدا کنید و بازی در فیلم هایی با ایده های تازه را دنبال کنید. به هر حال بیشتر این سبک کارها نیز متعلق به جوانان است.

 
– بله. تا زمانی که ایده های تازه ای باشد قطعا این کار را خواهم کرد اما در هر حال اگر پیشنهاد خوبی و متفاوتی از سینمای بزرگان داشته باشم قبول می کنم. به طور مثال به شدت فیلم “کلاس هنرپیشگی” علیرضا داوودنژاد را دوست دارم.

 
من منظورم از نوآوری در سینما منحصر به نسل جوان نمی شود بلکه بزرگانی هم هستند که هنوز علاقمندند چنین خلاقیت هایی را در آثار خود داشته باشند.

 
گفتگو از بیتا موسوی

 

 

Check Also

معرفی نقاشان زن نامدار به بهانه روز جهانی طراحی و نقاشی

 ۱۶ می برابر با ۲۶ اردیبهشت ماه، روز جهانی طراحی و نقاشی اعلام شده است. …