امسال چندمين سالي است که روز خزر در روز 12 آگوست گرامي داشته ميشود اما در واقع هيچ اقدام درخوري از سوي هيچ يک از کشورهاي حاشيه اين دريا براي حل مسايل آن ديده نميشود. اين در حالي است که با کاسته شدن چشمگير ماهيان اين دريا، بحرانهاي اجتماعي گستردهاي در انتظار اجتماع حاشيه اين دريا خواهد بود.
به نظر ميرسد در کوتاه مدت هرگونه تاثير کم شدن ماهيان درياي خزر با پول نفت پوشانده ميشود، با اين حال در آيندهاي نزديک و در زماني که پول حاصل از نفت امکان تزريق به سيستم اقتصادي را نداشته باشد، بحرانهاي ناشي از اين کم شدن ماهي، عيان خواهد شد.
«حميدرضا غفارزاده»، مدير پيشين برنامه محيط زيست درياي خزر وابسته به سازمان ملل متحد در گفت و گو با CHN در مورد پيامدهاي اجتماعي کم شدن ماهيان خزر در ايران گفت: «در سالهاي اخير ماهيگيري ديگر چندان به عنوان يک شغل در شمال ايران مورد توجه قرار نميگيرد و در پي آن صنايع وابسته به صيادي نيز خسارت جدي ديدهاند.»
او در مورد چرايي اين رخداد گفت: «تعداد ماهيان خزري به شدت کاسته شده و در حال حاضر ماهيان خاويار به شدت کم شدهاند؛ به علاوه چيزي به عنوان صنعت کيلکا در حال حاضر در شمال ايران محلي از اعراب ندارد.»
گفتههاي غفارزاده در حالي است که ميزان خاويار استحصال شده از خزر در سالهاي اخير از حدود 34 هزار تن به کمتر از هزار تن رسيدهاست. از سوي ديگر در انزلي قايقهايي که روزي در صيد کيلکا استفاده ميشدهاند، يکي پس از ديگري در تالاب غرق ميشوند.
غفارزاده معتقد است جدا از کاسته شدن از تعداد ماهيان خزر، تزريق پول نفت به اقتصاد موجب شده ماهيگيران شمالي از اين کار دست کشيده و به کار تبديل زمينهاي کشاورزي به ويلاهاي کوچک و فروش به تهرانيها مشغول شوند. به گفته او، زماني که ديگر پول نفت نباشد و زميني براي تبديل به ويلا، از بين رفتن صنعت صيادي در شمال ايران با تبديل به بيکاري گسترده جوانان بدل به يک بحران اجتماعي خواهد شد.
همه اين نگرانيها در جايي است که براي بازگرداندن تعداد ماهيان به شرايط سابق، هيچ امکاني وجود ندارد. غفارزاده با ابراز نگراني در اين مورد ميگويد: «بازگرداندن ماهي به خزر امري شدني نيست ضمن اين که صنعت صيادي دچار تحولات زيادي شدهاست.»
غفارزاده برخلاف تصور عموم معتقد است که آلودگي خزر جدي نيست. او ميگويد که خزر درياي آلودهاي به حساب نميآيد با اين توضيح که: «درياي خزر به طور کلي درياي آلودهاي به حساب نميآيد و اساسا داراي لکههاي آلودگي است.»
لکههاي آلودگي درياي خزر، لکههاي نفتي در حاشيه باکو، قزاقستان و ترکمنستان است. در آبهاي ايران نيز به خصوص در نقاطي که رودخانهها وارد خزر ميشوند، لکههاي ميکروبي ديده ميشود.
او آلودگي خزر را در کاهش ماهيها موثر نميداند و معتقد است که کم شدن ماهيها به علت صيد بيرويه و البته بر هم خوردن زنجيره غذايي در خزر بر اثر ورود گونه مهاجم ماهي شانهدار به اين درياچه است.