يوزپلنگ از خانواده گربه سانان به شمار ميآيد و به دليل داشتن دست و پاهاي بلند بدني باريک و کشيده و سينههاي فراخ تا حدودي شبيه سگ تازي است ولي برخلاف سگ سانان سر کوچک و گردن و پوزههاي کوتاه و گوشهايي کوچک و گرد دارد. به طور کلي ميتوان آن را به سگي با کله گربه تشبيه کرد. رنگ پشت زرد کم رنگ تا زرد متمايل به قرمز و زير بدن سفيد است. بسياري از مردم يوز را با پلنگ اشتباه ميگيرند اما تفاوت بارز اين دو حيوان در شکل خالهايشان است در يوز خالها توپر و گرد است در حالي کهخالهاي پلنگ درشت و توخالي و گل مانند است.
وجود نوار سياه رنگي که از گوشه داخلي چشمهاي يوز به موازات بيني تا گوشه لب ها امتداد يافته و به خط اشک معروف است نيز از مشخصات بارز يوز است. چشمان يوز در بالاي کاسه سر قرار دارد. طول سر و بدن يوزپلنگ بالغ از 112 تا 137 سانتيمتر طول دم 64 تا 86 سانتيمتر و بلندي شانههايش 71 تا 84 سانتيمتر است و وزن حيوان به 34 تا 54 کيلوگرم ميرسد. جنس نر يوز اندکي بزرگتر از جنس ماده است. برخورداري از ستون فقرات انعطاف پذير، کبد و قلب بزرگ، سوراخ بيني گشاد، ظرفيت بالاي ريه، بدني عضلاني و باريک، يوزپلنگ را تيزروترين شکارچي جهان ساخته است. آنها قادرند با سرعتي معادل 110 کيلومتر بر ساعت بدوند. يوزپلنگها سريعترين جانور دونده بر روي خشکي هستند. نکته جالب توجه اينکه مطالعات اخير نشان ميدهد که موفقيت اين گربهسانان در شکار بيش از اينکه وابسته به سرعت بالاي آنها باشد به توانايي منحصر بفردشان در باز ايستادن از حرکت و شروع به دويدن ناگهاني به واسطه داشتن چالاکي فوقالعاده است.
يوزپلنگ در دشت هاي باز و تپه ماهورهاي واقع در مناطق استپي و بياباني و نيمه کويري و زيستگاه هاي باز که شکار در آن وجود داشته باشد ديده ميشود. زيستگاه عمده يوزپلنگ در ايران دشت کوير است که بخشهايي از استان هاي کرمان، خراسان، سمنان، يزد، تهران و اصفهان را در بر ميگيرد. اکنون اين ناحيه وسيع استپي و بياباني به آخرين پناهگاه يوز آسيايي مبدل شده است. پارک ملي، پناهگاه حيات وحش و ذخيرگاه زيستکره خوارتوان واقع در بيارجمند شاهرود، مهمترين زيستگاه اين گونه نادر جانوري است که جمعيت آن 10 تا 14 قلاده برآورد شده است. با اين حساب آمار يوز آسيايي در ايران گاهي بين 50 تا 60 قلاده و در کل کمتر از 100 قلاده تخمين زده اند.
اين جانور عمدتاً از جبير، آهو، قوچ، ميش، کل و بز و خرگوش وحشي تغذيه ميکند. افزايش تعداد دام بدون توجه به ظرفيت محيط در تخريب گياهان نقش مؤثري داشته و اين به نوبه خود به از بين رفتن سُم داران وحشي که مهترين خوراک يوزپلنگ هستند منتهي مي شود. از سوي ديگر تقريباً تمام روستاييان ساکن در زيستگاه يوزپلنگ بز، گوسفند و شتر پرورش ميدهند و اين مساله مدت زيادي است که به مانعي در حفاظت از حيات وحش تبديل شده است.
شکار مستقيم وحوش در ايران با افزايش سلاح گرم و استفاده از خودرو توسط شکارچيان غير مجاز که اهميت يوزپلنگ و طعمههاي آن در نظام بوم شناختي را نمي دانند، خطري جدي براي بقاي نسل يورپلنگ به شمار مي رود. در اهميت حفظ نسل يوزپلنگ آسيايي همين بس که چند سالي است که هند چشم طمع به يوزهاي ايران دوخته و حتي حاضر است که 17 جفت از گونههاي جانوري موجود خود را به ايران بدهد و در قبال آن يک جفت يوز بگيرد تا با استفاده از فناوري هاي جديد ژنتيک اقدام به تکثيرشان نمايد.
در حال حاضر در پارک ملي توران ماده يوزي به نام “دلبر” نگهداري مي شود، در حال حاضر دلبر در پارک ملي توران در محيط فنس کشي شده که تردد و بازديد کننده در آن کم است، نگهداري مي شود. توله يوزها شکار کردن را بوسيله مادرشان در سن يک سالگي آموزش مي بينند. متأسفانه به دليل سن کم دلبر و عدم توانايي در شکار، همچنين عدم موفقيت در پيدا نمودن مادر دلبر، رها سازي اين توله يوز امکان پذير نبوده و منجر به مرگ زود هنگام او مي شود. دلبر در حال حاضر با خرگوش زنده و گوشت گوسفند تغذيه مي کند. دلبر در چندين جشنوار? گردشگري که در شهرستان شاهرود برگزار شد با همکاري خوب محيط بانان و رعايت توصيه هاي محيط بانان در بر هم نزدن آرامش حيوان مورد بازديد قرار گرفت که نقش مثبتي در معرفي و درک ارزش اين گونه مهم جانوري به گردشگران ايفا نمود.
يوزپلنگ ايراني يکي از مواريث طبيعي ماست و ما بايد همانند حفظ ميراث تاريخي، فرهنگي و معنوي خود به بهترين شکل ممکن از آن صيانت و بر فرهنگ اصيل خود بباليم که اين امانت الهي را به نسل هاي بعد مي سپاريم.
روز نهم شهريور را به نيکي پاس مي داريم و يوزپلنگ ايراني را به عنوان سمبل تاريخ طبيعي ميهن عزيزمان و به عنوان جاذبه اي گردشگري بي نظير به همه مردم جهان معرفي ميکنيم.